تولد

اگر ما برای صدور مفاهیم انقلاب، همین جزوه‌ها و کتابها را منتشر بکنیم، کار کمی نکرده‌ایم؛ کار زیادی انجام گرفته است. "امام خامنه ای"

تولد

اگر ما برای صدور مفاهیم انقلاب، همین جزوه‌ها و کتابها را منتشر بکنیم، کار کمی نکرده‌ایم؛ کار زیادی انجام گرفته است. "امام خامنه ای"

بسم الله الرحمن الرحیم

"نکته اول"

تولد: خدا را شکر عده ای پس از اینکه در کوچه های روستاهایشان گشتنند و مردم را به خوبی درک کردند به میادین مدیریتی کشور وارد شدند.

کسانی که خوب درک می کنند که فقر به چه معناست.

کسانی که با صداقت آشنا هستند.

کسانی که مردم را به خاطر آن فطرت پاکشان و صداقتشان دوست دارند و هیچ گاه به فکر استفاده ابزاری از آنها نیستند.

کسانی که خود را نوکر مردم می دانند و نه مردم را نوکر خود و قشر سرمایه دار.

کسانی که با انقلاب زندگی می کنند و روز و شب خود را در جهت رساندن جامعه به اهداف انقلاب اسلامی وقف می کنند.

کسانی که به جای زیاده گویی و رجز خوانی و تعریف خاطراتشان به عمل و کار و تلاش در راستای انجام وظایف خود می پردازند.

کسانی که برای دانستن تکلیفشان نیازی به برگزاری همایش ها و کنفراس های مطبوعاتی گوناگون ندارند.

و هزاران شاخصه دیگر که در اینجا مجالی نیست که به تک تک آنها بپردازیم...

آری

خدا را شکر که عده ای، مردم را آنطور که هستند شناختند و به ظرفیت های فکری، معنوی و مادی این جامعه پی بردند و تلاش می کنند که وظایف خود را آنطور که ولایت برای آنها ترسیم می کند انجام دهند.


"نکته دوم"

چگونه این حرف امام(ره) را به یاد نمی آورید که فرمودند:

 محرومان خیال نکنند که آنها از باب اینکه در صف پایین جامعه واقع شده‏ اند مورد امداد واقع شده ‏اند؛ آنها در صف مقدم جامعه‏ اند. مستمندان و فقرا و دورافتاده‏ ها در صف مقدم جامعه هستند، و همین ها و همین زاغه نشینان و همین حاشیه نشینان و همین محرومان بودند که این انقلاب را به ثمر رساندند. اینها بودند که از همه چیز خودشان در راه اسلام عزیز در رژیم سابق گذشتند و الآن همه مشغول‏ اند. همین ها هستند که الآن در جبهه‏ ها مشغول به فداکارى هستند، و جوانهاى همین هاست که در سرتاسر کشور، داخل و در خارج کشور مشغول‏ اند براى تأیید اسلام. و ملت شریف ایران قدر یک همچو جوانان و قدر یک همچو خانواده‏ هایى که این جوانان را تحویل جامعه داده‏اند مى‏داند؛ و عمده این است که در پیشگاه خداى تبارک و تعالى یک درخشندگى خاص این افراد دارند. اگر نبودند این محرومان جامعه که دلبستگى به این دنیا به آن طورى که بالاتری ها به خیال خودشان دارند، اگر نبود همت این محرومان و همت این روستائیان و همت این جنوب شهری ها، اگر نبود این، نه رژیم سابق ظلمش از بین رفته بود و نه ما در مقابل مشکلات مى ‏توانستیم مقاومت کنیم. همه اینها از برکات اینهایى هستند که شما به امداد آنها برخاسته‏اید؛ و آنها لایق این هستند که ما با تواضع به خدمت آنها برویم و براى آنها خدمت کنیم؛ همه ما خدمتگزار آنها باید باشیم. آنها به ما منت دارند که ما را از این قیدى که ابرقدرتها به‏ دست و پاى ما بسته بودند نجات دادند. آنها بر کشور ما منت دارند که اسلام عزیز را در این کشور حاکم کردند. ما و شما براى آنها کارى نمى‏ کنیم، آنها ما را رساندند به آنجایى که بتوانیم در مقابل همه قدرتها بایستیم و سرفراز باشیم که ما نه در طرف شرق هستیم و نه در طرف غرب هستیم و نه احتیاجى به وابستگى آنها داریم.(18 اردیبهشت 62 - صحیفه امام، ج‏17، ص: 426)


"نکته سوم"

اینکه فلانی در فلان موقع تاریخی چه کاری کرده ملاک این نمیشود که من باب آن چه قضاوتی درباره وضعیت فعلی او بشود و همانطور که امام (ره) نیز فرموده اند «ملاک حال فعلی افراد است».


"نکته چهارم"

آقای هاشمی ملاک این است که الان چه کسی در زیر کدام پرچم ایستاده است اینکه قبلا زیر کدام پرچم بوده مهم نیست...

و اگر در آن موقع زیر پرچم حق بوده و الان نیز هست که خدا را شکر و به میزان اخلاصش سود خواهد برد و اگر قبلا در جبهه حق بوده و الان نیست خب خدا هدایتش کند که اگر نشود سوابق او در عاقبت او تاثیری نخواهد داشت زیرا در دین ما عاقبت به خیری مهم است نه صرفاً سوابق درخشان، دستگاه محاسباتی خداوند همانند این سازمان های متداول نیست که سوابق بر حال فعلی افراد پیشی بگیرد.

و بدون سابقه کسی نتواند وارد دستگاه حکومتی حضرت الله شود، خیر؛ تنها یک چیز نزد خداوند تبارک و تعالی ملاک است و آن تقوا است و میزان تقوای یک شخص لحظه لحظه بررسی میشود، نه در پایان سال و نه هر سی سال  یکبار و نه بعد و قبل از چیزی.

گوش دل و جان را باز کنیم و بشنویم و ببینیم که امام خامنه ای در 19 دی 1388 فرمود:


"ببینید در جنگ صفین، امیرالمؤمنین در مقابل کفار که قرار نداشت؛ جبهه‌‌‌‌ی مقابل امیرالمؤمنین جبهه‌‌‌‌‌ای بودند که نماز هم میخواندند، قرآن هم میخواندند، ظواهر در آنها محفوظ بود؛ خیلی سخت بود. کی باید اینجا روشنگری کند و حقائق را به مردم نشان دهد؟ بعضی ها حقیقتاً متزلزل میشدند. تاریخ جنگ صفین را که انسان میخواند، دلش میلرزد. در این صف عظیمی که امیرالمؤمنین به عنوان لشکریان راه انداخته بود و تا آن منطقه ی حساس - در شامات - در مقابل معاویه قرار گرفته بود، تزلزل اتفاق میافتاد؛ بارها این اتفاق افتاد؛ چند ماه هم قضایا طول کشید. یک وقت خبر میآوردند که در فلان جبهه، یک نفری شبهه ای برایش پیدا شده است؛ شروع کرده است به اینکه آقا ما چرا داریم میجنگیم؟ چه فایده دارد؟ چه، چه. اینجا اصحاب امیرالمؤمنین - یعنی در واقع اصحاب خاص و خالصی که از اول اسلام با امیرالمؤمنین همراه بودند و از امیرالمؤمنین جدا نشدند - جلو میافتادند؛ از جمله جناب عمار یاسر (سلام اللَّه علیه) که مهمترین کار را ایشان میکرد. یکی از دفعات عمار یاسر - ظاهراً عمار بود - استدلال کرد. ببینید چه استدلالهائی است که انسان میتواند همیشه اینها را به عنوان استدلالهای زنده در دست داشته باشد. ایشان دید یک عده‌‌‌‌ای دچار شبهه شده‌‌‌‌اند؛ خودش را رساند آنجا، سخنرانی کرد. یکی از حرفهای او در این سخنرانی این بود که گفت: این پرچمی که شما در جبهه‌‌‌‌ی مقابل میبینید، این پرچم را من در روز احد و بدر در مقابل رسول خدا دیدم - پرچم بنی امیه - زیر این پرچم، همان کسانی آن روز ایستاده بودند که امروز هم ایستاده اند؛ معاویه و عمروعاص. در جنگ احد، هم معاویه، هم عمروعاص و دیگر سران بنی امیه در مقابل پیغمبر قرار داشتند؛ پرچم هم پرچم بنیامیه بود. گفت: اینهائی که شما می بینید در زیر این پرچم، آن طرف ایستاده‌‌‌‌اند، همینها زیر همین پرچم در مقابل پیغمبر ایستاده بودند و من این را به چشم خودم دیدم. این طرفی که امیرالمؤمنین هست، همین پرچمی که امروز امیرالمؤمنین دارد - یعنی پرچم بنی‌هاشم - آن روز هم در جنگ بدر و احد بود و همین کسانی که امروز زیرش ایستاده‌‌‌‌‌اند، یعنی علی‌بن‌‌‌ابی‌طالب و یارانش، آن روز هم زیر همین پرچم ایستاده بودند. از این علامت بهتر؟ ببینید چه علامت خوبی است. پرچم، همان پرچم جنگ احد است؛ آدمها همان آدمهایند، در یک جبهه. پرچم، همان پرچم جنگ احد است؛ آدمها همان آدمهایند در جبهه‌‌‌‌‌ی دیگر، در جبهه‌‌‌‌‌ی مقابل. فرقش این است که آن روز آنها ادعا میکردند و معترف بودند و افتخار میکردند که کافرند، امروز همانها زیر آن پرچم ادعا میکنند که مسلمند و طرفدار قرآن و پیغمبرند؛ اما آدمها همان آدمهایند، پرچم هم همان پرچم است. خوب، اینها بصیرت است. اینقدر که ما عرض میکنیم بصیرت بصیرت، یعنی این.

 از اول انقلاب و در طول سالهای متمادی، کیها زیر پرچم مبارزه‌‌‌ی با امام و انقلاب ایستادند؟ آمریکا در زیر آن پرچم قرار داشت، انگلیس در زیر آن پرچم قرار داشت، مستکبرین در زیر آن پرچم قرار داشتند، مرتجعین وابسته‌‌ی به نظام استکبار و سلطه، همه در زیر آن پرچم مجتمع بودند؛ الان هم همین جور است. الان هم شما نگاه کنید از قبل از انتخابات سال ۸۸، در این هفت هشت ماه تا امروز آمریکا کجا ایستاده است؟ انگلیس کجا ایستاده است؟ خبرگزاریهای صهیونیستی کجا ایستاده اند؟ در داخل، جناحهای ضد دین، از توده‌‌‌‌ای بگیر تا سلطنت‌‌‌‌‌طلب، تا بقیه‌‌‌‌ی اقسام و انواع بی دین‌‌‌‌ها کجا ایستاده‌‌‌اند؟ یعنی همان کسانی که از اول انقلاب با انقلاب و با امام دشمنی کردند، سنگ زدند، گلوله خالی کردند، تروریسم راه انداختند. سه روز از پیروزی انقلاب در بیست و دوی بهمن گذشته بود، همین آدمها با همین اسمها آمدند جلوی اقامتگاه امام در خیابان ایران، بنا کردند شعار دادن؛ همانها الان می آیند توی خیابان، علیه نظام و علیه انقلاب شعار میدهند! چیزی عوض نشده. اسمشان چپ بود، پشت سرشان آمریکا بود؛ اسمشان سوسیالیست بود، لیبرال بود، آزادی طلب بود، پشت سرشان همه‌‌ی دستگاه‌‌‌های ارتجاع و استکبار و استبداد کوچک و بزرگ دنیا صف کشیده بودند! امروز هم همین است. اینها علامت است، اینها شاخص است؛ و مهم این است که ملت این شاخصها را میفهمد؛ این چیزی است که انسان اگر صدها بار شکر خدا را بکند، حقش را به جا نیاورده است؛ سجده‌‌‌‌ی شکر کنیم."

اگر حتی یک سال مداوم بر روی این جملات به گونه ای تامل شود که موجب رشد انسان گردد و چشم و دل او بینا شود، کار زیادی صورت نگرفته است.


"نکته پنجم"

درک کردن امام خمینی(ره) به این نیست که با او همزمان باشید، با او همنشین جسمی باشید، به این نیست که با او به پیاده روی بروید و او را تا منزل همراهی کنید، چایی با ایشان بنوشید و دستشان را بر سر و صورت خویش بکشید و ...

این ها حداقل درک امام است.

درک صحیح و درست امام به این است که در تفکر و منظومه فکری او غرق شوید و دیگران را در آن غرق کنید، تنها اقیانوسی که غرق شدن در آن موجب اوج انسان تا مقام خلیفه اللهی می شود.

درک صحیح امام این است که بینات امام را خوب بشناسیم و بر اساس آن قدم برداریم.

درک صحیح امام این است که بر اساس آن بتوانیم مشخص کنیم که اکنون وظیفه من نوعی چیست...


امام خامنه ای در 14 خرداد 1389 می فرمایند:

"یک نکته‌ی اساسی دیگر در مورد خط امام و راه امام این است که امام بارها فرمود قضاوت در مورد اشخاص باید با معیار حال کنونی اشخاص باشد. گذشته‌ی اشخاص، مورد توجه نیست. گذشته مال آن وقتی است که حال فعلی معلوم نباشد. انسان به آن گذشته تمسک کند و بگوید: خوب، قبلاً اینجوری بوده، حالا هم لابد همان جور است. اگر حال فعلی اشخاص در نقطه‌ی مقابل آن گذشته بود، آن گذشته دیگر کارائی ندارد. این همان قضاوتی بود که امام امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) با جناب طلحه و جناب زبیر کرد. شما باید بدانید طلحه و زبیر مردمان کوچکی نبودند. جناب زبیر سوابقی درخشان دارد که نظیر آن را کمتر کسی از اصحاب امیرالمؤمنین داشت. بعد از به خلافت رسیدن جناب ابیبکر، در همان روزهای اول، پای منبر ابیبکر چند نفر از صحابه بلند شدند، اظهار مخالفت کردند، گفتند: حق با شما نیست؛ حق با علی بن ‌ابی طالب است. اسم این اشخاص در تاریخ ثبت است. اینها چیزهائی نیست که شیعه نقل کرده باشد؛ نه، این در همه‌ی کتب تواریخ ذکر شده است. یکی از آن اشخاصی که پای منبر جناب ابیبکر بلند شد و از حق امیرالمؤمنین دفاع کرد، زبیر است. این سابقه‌ی زبیر است. مابین آن روز و روزی که زبیر روی امیرالمؤمنین شمشیر کشید، فاصله بیست و پنج سال است. حالا برادران اهل سنت از طرف طلحه و زبیر اعتذار میکنند، میگویند آنها اجتهادشان به اینجا منتهی شد؛ خیلی خوب، حالا هر چی. ما راجع به اینکه  آنها در مقابل خدای متعال چه وضعی دارند، الان در مقام آن نیستیم؛ اما امیرالمؤمنین با اینها چه کرد؟ جنگید. امیرالمؤمنین از مدینه لشکر کشید، رفت طرف کوفه و بصره، برای جنگ با طلحه و زبیر. یعنی آن سوابق محو شد، تمام شد. امام ملاکش این بود، معیارش این بود.

 بعضیها با امام از پاریس تو هواپیما بودند و آمدند ایران؛ اما در زمان امام به خاطر خیانت اعدام شدند! بعضیها از دورانی که امام در نجف بود و بعد که به پاریس رفت، با ایشان ارتباط داشتند، در اول انقلاب هم مورد توجه امام قرار گرفتند؛ اما بعد رفتار اینها، موضعگیریهای اینها موجب شد که امام اینها را طرد کرد، از خودش دور کرد. میزان، وضعی است که امروز بنده دارم. اگر خدای نکرده نفس اماره و شیطان، راه را در مقابل من منحرف کردند، قضاوت چیز دیگری خواهد بود. مبنای نظام اسلامی این است و امام اینجوری عمل کرد."


آنقدر از این نکات وجود دارد که سالها اگر انسان بنویسد باز نکاتی هستند که شاید هنوز از قلم افتاده باشند...

انسان اگر به دنبال حق و حقیقت باشد یک نکته او را کفایت می کند تا خود را به مقصد برساند.


محمد علی ابراهیمی 15 مرداد 1394


دریافت صفحه اصلی نشریه طلوع صبح
حجم: 4.34 مگابایت

نظرات (۱)

   سلام جان دل یه بار اومدی وبم نظرت رو درباره یه مورچه پرسیده بودم قرار شد سی نفر که شدیم نتیجه رو اعلام کنم الان نتایج مشخص شده دعوتی...

پست ویژه برای 29 نفر


ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">