تولد

اگر ما برای صدور مفاهیم انقلاب، همین جزوه‌ها و کتابها را منتشر بکنیم، کار کمی نکرده‌ایم؛ کار زیادی انجام گرفته است. "امام خامنه ای"

تولد

اگر ما برای صدور مفاهیم انقلاب، همین جزوه‌ها و کتابها را منتشر بکنیم، کار کمی نکرده‌ایم؛ کار زیادی انجام گرفته است. "امام خامنه ای"

۱۳ مطلب در آبان ۱۳۹۰ ثبت شده است

هوالعلیم

استخراج

قرآن یک برنامه کامل است و به تنهایی برای به کمال رسیدن انسان کافی است.

اگر با نگاه درست وارد قرآن شویم ، آن را سراسر حکمت الهی می بینیم.

قرآن کریم کتابی است که در آن تمام راه و روش زندگی نهفته است و خداوند خیلی از نکات را به صورت داستان بیان کرده است، وای بر ما اگر به آن داستان ها فقط به عنوان قصص نگاه کنیم.

داستان حضرت آدم علیه السلام یکی از آن داستان های قرآن است که انسان باید خود را در این داستان پیدا کند و باید متوجه باشیم که این، داستان کل بشریت است ولی اکثر ما از این منظر به آن توجه نمی کنیم.

باید قرآن را مورد تفکر و مطالعه قرار دهیم و از درون آن قوائد و راه و روشی برای به کمال رسیدن کل بشریت و جوامع بشری ، از دل آن خارج کنیم.

یکی از نکاتی که در داستان حضرت آدم علیه السلام به آن اشاره می شود این است که اگر انسان تکبر کند درهای آسمان به روی او بسته می شود. بنابراین اگر کسی می خواهد قلب ملکوت را درک کند نباید ذره ای کبر داشته باشد.

و یا ماهیت سجده ملائکه به حضرت آدم علیه السلام بیانگر آن است که ذوات غیبیه در همه حال نظر به انسان دارند و به او مدد و یاری می رسانند و در واقع در خدمت او هستنتد.

اگر در حدود این 1400 سال که از ظهور کامل شریعت الهی یعنی اسلام می گذرد گفته می شد که نمی توان به طور کامل از قرآن و احادیث راه و رسم و قواعد زندگی برای یک جامعه و یا یک فرد، استخراج کرد، دیگر این حرف الآن معنا ندارد، زیرا هم اکنون به برکت پدید آمدن و ظهور انقلاب اسلامی و رشد روز افزون افکار، شرایطی آماده است که هر انسانی با کمتر زحمتی نسبت به گذشته با کسب معرفت و شناخت و انس با قرآن کریم می تواند قوائد و روشهایی را برای رسیدن یک جامعه و یک فرد به زندگی الهی را پایه ریزی کند و آنها را به زیبایی از دل قرآن و احادیث و به طور کلی شریعت الهی استخراج کند و مطمئناً همگی باید نسبت به این موقعیت و وضعیتی که در دست ما است پاسخگو باشیم.

اگر یک جامعه الهی شود راه نفوذ شیطان بسته می شود؛ یک جامعه مدل وسیع تر و بزرگتر همان نفس انسان است، انسان نیز اگر نفس اماره را در کنترل خویش بگیرد شیطان کمتر می تواند بر روی انسان تأثیر بگذارد و او را از صراط مستقیم منحرف کند.

حال متوجه می شویم که اگر تمام قوائد یک جامعه، الهی باشد و سیر قلب ها نیز در جامعه ی الهی مسیر درستی را طی کند هر کس که در این جامعه به دنیا می آید و یا وارد این جامعه می شود جامعه مانند یک مادر مهربان آن فرد را به سمت خدا و انس با خدا می برد و هر روز اورا به سمت کمال پیش می برد.

جامعه به گونه ای می شود که فرد را خواسته یا نا خواسته با خود همراه می کند و او را از دشت وسیع معرفت سیراب می کند. . .

کم بگو دیگر بس است این ناقص است/ می دانم ولی این آوای قلب تاریک من است.

محمد علی ابراهیمی-20/8/90

  • tavalod.blog.ir

  • tavalod.blog.ir
  • tavalod.blog.ir

  • tavalod.blog.ir

  • tavalod.blog.ir

  • tavalod.blog.ir

  • tavalod.blog.ir

  • tavalod.blog.ir

  • tavalod.blog.ir


جنبش نرم‏ افزارى،

یعنى در زمینه ‏ى علم، تولید علم و شکستن مرزهاى علم، یک جنبش و یک حرکت عظیم به‏ وجود بیاید.


از این پیشنهاد استقبال شد و من امروز مى‏بینم که در سخنان اساتید و مسؤولان دانشگاه‏ها روى این نکته تکیه مى‏شود. البته تا مدتى بعضى‏ها می‏گفتند ما نمى‏دانیم اصلاً معناى این حرف چیست! عده ‏اى هم شبهه می‏کردند که علم مگر تولیدکردنى است! البته بحث لغوى میکردند و می‏گفتند چرا گفته‏ اید تولید علم! شما هرچه میخواهید اسمش را بگذارید؛ مقصود که معلوم است. جنبش نرم ‏افزارى، یعنى در معرفت علمى ننشینید دست خود را دراز کنید تا دیگران بکارند و میوه ‏چینى کنند و هر مقدار از میوه را که لازم نداشتند، بیاورند در دست شما بگذارند. برو بکار، برو آبیارى کن، برو روى بنایى که دیگران ساخته ‏اند، بنا بساز؛ این هدف ما بود. عده‏ اى میگفتند ما نمی‏فهمیم! الان هم از گوشه و کنار شنیده‏ ام که عده اى سخنان یأس‏ آفرین میزنند: مگر ما می‏توانیم؟ بله، می‏توانیم. ما در میدانهاى گوناگون و در فضاى معرفت علمىِ امروز دنیا میتوانیم کارهایى بکنیم که هنوز در دنیا نو باشد؛ این در همه‏ ى زمینه‏ ها کاملاً امکان‏پذیر است.

  • tavalod.blog.ir
  • tavalod.blog.ir


بسمه تعالی

مانع اصلی ارتباط با باطن در جوامع کنونی

در ابتدا به دو نکته اشاره می کنیم و سپس به بررسی آنها می پردازیم:

1-اگر انسان بخواهد با باطن ارتباط برقرار کند و در واقع متوجه به عالم غیب و ملکوت شود باید از ظاهر و از دنیا بگذرد و دنیا را به عنوان یک ابزار برای رسیدن به کمال بنگرد و از آن بهره بگیرد.(توجه تام خود را از دنیا بردارد)

2-اگر انسان بخواهد به کمال برسد باید نقص های خویش را بشناسد و آنها را مورد بررسی قرار دهد، تا بتواند برای رفع آنها تلاش کند.

رسوخ فرهنگ غرب در جوامع کنونی باعث شده است که تمام توجه انسان ها به دنیا و ظواهر آن و منافع مادی شان جلب شود.

مثل اینگونه انسان ها در این جوامع غرب زده به مانند کودکی می ماند که غذایی در جلوی او گذاشته اند که از آن بخورد و نیرو بگیرد ولی توجه آن کودک به طور کامل به رنگ و شکل غذا جلب شده و مدام با آن غذا مشغول بازی کردن است . حال ممکن است در این حین مقداری از غذا را نیز در دهان خود بگذارد ، البته هنگامی که آن کودک کمی بزرگتر شود یاد می گیرد که غذایی را که در جلوی او گذاشته اند برای بازی کردن او با آن نیست بلکه هدف از آن ، خودن غذا و نیرو گرفتن است و در آن هنگام است که بیشتر توجه او صرف خوردن غذا می شود که این نشان دهنده رشد عقلی آن کودک است.

نمی دانم چه زمانی این کودکان ریش دار می خواهند بزرگ شوند و کمی متوجه به هدف اصلی شان گردند و توجه کامل خود را از دنیا و ظواهر آن بردارند. . . .


آری؛ تمدن غرب آنقدر به رفاه انسان ها و ظواهر و زینت ها دنیوی و مادی پرداخته است و روز به روز بر آن زرق و برق ها می افزاید که گویا اکثر انسان ها فراموش کرده اند که از کجا آمده اند، برای چه آمده اند و به کجا خواهند رفت، به گونه ای زندگی می کنند که گویا از یاد برده اند که باید روزی از تعلقات مادی خود فاصله بگیرند و آنها را ترک کنند.

تمدن غرب در این چند قرن اخیر تمام تلاش خود را برای پاسخ دادن به علایق نفسانی انسان ها به کار برد و انسان ها را پیرو نفس خودشان کرد، آنقدر جذابیت های دنیوی را زیاد کرده که اصلاً به هیچ کس فرصت فکر کردن و تعقل به معنای واقعی خودش در مسیر درست و الهی و در ارتباط با اصل خویش را نمی دهد و اگر کسی هم طالب حقیقت شد، مطالبی را که اساس پایه های آن بر روی پوچی است بر او عرضه می کنند. که مثل آن به مانند شخصی است که گرسنه است ولی غذایی مسموم به او می خورانند که آن مسمومیت سبب از بین رفتن عقل او می شود. آری سیر می شود اما به چه بهایی؟!

زندگی که الآن در در بسیاری از جوامع بوجود آمده، بر اساس تمدن غرب پایه گذاری شده ؛ تمدنی که پایه های آن و ریشه ی آن بر اساس اندیشه های بشری بوجود آمده، اندیشه هایی که در آن ها از دستورات و راهنمایی که خداوند کرده است اصلاً استفاده نشده و فقط با اتکای به عقل بریده از وحی و نظریات بشری اندیشه هایی تولید کرده اند که ریشه های تمدن غرب از آن اندیشه ها تغذیه می شود، اگر عقل انسان قادر به برنامه ریزی برای یک زندگی کامل و با هدف بود که انسان بواسطه آن زندگی می توانست به هدف اصلی خویش (رسیدن به کمالات انسانی و حضرت حق)؛ دیگر چه نیازی بود که خداوند پیامبرانی را برای بشر معین کند و بواسطه ی آن ها انسان را راهنمایی کند.

پس می توان نتیجه گرفت برای زندگی بر روی زمین حتماً یک راهنما نیاز است، که خداوند نقش آن راهنما را دارد و پیامبران و اولیای الهی واسطه ی رسیدن آن راهنمایی ها و دستورات به ما هستند.

اگر قبول داریم که خداوند عالم است ، پس حتماً او علم به ضعف بشر برای رسیدن به هدف و سبک زندگی داشته است که بواسطه پیامبران و اولیای خودش ما را هدایت کرده و می کند.

حال اگر کسی ادعا کرد که به تنهایی و بدون استفاده از دستورات و راهنمایی های خداوند می توانم مناسباتی را تعریف کنم که وسیله ی آن ها بتوان یک جامعه را اداره کرد و روش زنگی کامل را بیان کرد حتماً دروغ گفته است!

چون عقل او کامل نیست و حتماً اگر نظریاتی را هم مطرح کند، نقص های فراوانی در آن وجود دارد، که هر کدام از آن نقص ها برای هلاک کردن مردم یک جامعه کافیست، البته هلاک کردن به آن معنا که از هدف اصلی دور شوند و هیچ گونه توجه ای به آن نداشته باشند که این باعث به بیراهه رفتن انسان ها و در نتیجه دچار گرفتاری های فراوان شدن است.

اگر راه رسیدن به کمال، شناختن نقص های خویشتن است و آشکار شدن این نقص ها فقط در یک جامعه می تواند آشکار شود پس:

جامعه باید به گونه ای باشد که انسان ها پی به نقص های خود ببرند. و نه اینکه نا آگاهانه بر نقص های خویش بیفزایند. در جامعه کامل و بدون نقص باید نقص های فرد در پیش خودش آشکار شود و زمینه رشد روحی و معنوی و رسیدن به کمال کاملاً برای آن شخص آماده باشد. اگر پایه های یک جامعه بر اساس شریعت الهی نباشد و ریشه های آن از معارف الهی تغذیه نکند حتماً جامعه سالمی نیست و دچار نقص های فراوان است و مطمئناً در آن جامعه که نقص ها مورد توجه نیستند و گاهی ارزش حساب می شوند، نقص های یک فرد در آن جامعه آشکار نمی شود. پس باید جامعه ای بوجود بیاید که مطابق با شریعت الهی پایه ریزی شده باشد و ریشه ی آن از معارف الهی تغذیه شود و حد الامکان هیچ نقصی در آن وجود نداشته باشد به گونه ای به انسان بفهماند که در این دنیا یک مسافر است و عمر او فرصت اوست و نه دوران فراغت او، پس آن را دریابد و در جهت رسیدن به کمال از آن بهره گیرد؛ او را دائماً متوجه به هدف اصلی خویش کند و از غفلت دورش نگاه دارد. حال در این جامعه ای که دغدغه ی همه افراد آن رسیدن به الله و کمال است ، زندگی کردن بسیار شیرین است و مطمئناً اکثر افراد با باطن به راحتی و با کمترین زحمت مرتبط خواهد شد.

محمد علی ابراهیمی 5/ 8/ 1390

  • tavalod.blog.ir
  • tavalod.blog.ir