تولد

اگر ما برای صدور مفاهیم انقلاب، همین جزوه‌ها و کتابها را منتشر بکنیم، کار کمی نکرده‌ایم؛ کار زیادی انجام گرفته است. "امام خامنه ای"

تولد

اگر ما برای صدور مفاهیم انقلاب، همین جزوه‌ها و کتابها را منتشر بکنیم، کار کمی نکرده‌ایم؛ کار زیادی انجام گرفته است. "امام خامنه ای"

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غرب» ثبت شده است

بِسْـــــمِ الـلَّــهِ الرَّ‌حْمَـــٰنِ الرَّ‌حِیـــــمِ


استعمارگران از سیصد- چهارصد سال پیش زمینه چنین تمدنی که الآن در غرب ما شاهد آن هستیم را تهیه کردند، اینطور نیست که مدرنیته و تمدن غرب ناگهانی و بر سر اتفاق بوجود آمده باشد، از زمان حضرت ادم تا کنون همیشه دو جریان حق و باطل با هم درگیر بودند و با هم نزاع داشتند این روند هم اکنون نیز ادامه دارد.

اینجا اگر بحث از تمدن غرب و نحوه شکل گیری آن می شود، نمی خواهیم کل علوم تمدن غرب و آنچه در آن هست را رد کنیم، خیر باید بررسی شود آن هم توسط متخصصین آن علوم،البته کسانی که علاوه بر تخصص به آن علم خاص از مقربین درگاه الهی نیز باشند، حالا اینکه آیا اصلاً چنین افرادی قبلاً بوده اند یا نه و یا الآن هستند یا خیر بحث دیگری است.

به هر حال اگر کسی متخصص یک علمی باشد ولی تقوا نداشته باشد و مقرب درگاه الهی نباشد همانی می شود که از قلمش خون می چکد و مار به زمین جاری می کند، منظور اینکه علمی که چنین آدمی نشر دهد و تبیین کند انسان را از خدا دور میکند و جامعه را به فساد می کشاند.
فقط نور حقیقت دارد و هست، ظلمت که وجود ندارد، هرجا که نور نباشد ظلمت است، همانطور که هرجا منبع گرمایی نباشد سرد است. این دستگاه هایی هم که الان هست و خنک کننده محیط هستند در واقع گرما را از محیط می گیرند نه اینکه سرما تولید کنند مانند اینکه شما جلوی نوری که مثلاً به زمین میتابد جسمی قرار دهید خب سایه ایجاد می شود، این سایه که حقیقت ندارد بلکه این نشان از عدم نور است، حال نتیجه اینکه اگر بر قلب کسی انوار الهیه و نور توحید نتابد پس لزوماً قلبش تاریک است و قلب تاریک نیز جولانگاه شیطان و بازوی قوی او یعنی نفس است.
بنابراین از کسی با این ویژگی ها نمی توان انتظار داشت که علوم و قوانینی را بنویسد و شرح کند که انسان را به سمت الله سوق دهد، اگر هم بخواهد نمی تواند.
چگونه می شود من آدرس جایی را به شما بدم که نه تا به حال از کسی شنیده ام و نه باور دارم که اصلاً چنین جایی وجود دارد این عقلاً محال است.

از بحث دور نشویم، مراد اینکه استعمارگران، انسان های راحت طلب و به دور از شریعت الهی از سیصد- چهارصد سال قبل دست به حرکت تازه ای زدند و افکار خود را منظم کردند و در قالب یک بسته تمدنی به عنوان الگو در اختیار جوامع بشریت قراردادند، این حرکت از همان سال ها شروع شد و تا به حال ادامه دارد با این تفاوت که الان در حال چیدن میوه های فاسد آن هستند.
شهری همچون نیویورک از آرزوهای محقق شده تئوریسین های غربی از دوران گذشته است البته وقتی می گوییم مثلاً فلان شهر منظورمان تمام آن ویژگی ها و ابعاد همراه با آن هم هست.

آنها بدون اینکه بترسند و نا امید باشند و ... مدام پیرامون آن هدفی که داشتند نظر می دادند، بحث می کردند، مکتوب می کردند و در سرتاسر دنیا مخصوصا در همان اروپا و آمریکا منتشر می کردند و تبلیغ آن را می کردند، در ابتدا هم بار این حرکت جدید و عظیم را فیلسوف های آنان همچون کانت و ... به دوش کشیدند و عاقبت به آنچیزی که مد نظر داشتند تا حد زیادی نزدیک شدند و شاید هم بتوان گفت رسیدند به آن.
آنها تلاش کردند و نا امید هم نبودند و به آن باطلی که در ذهنشان بود یقین داشتند و آن با روحیه خستگی ناپذیری که داشتند ادامه می دادند با اینکه گاهاً با آنها مخالفت هم می شد و حرف هایشان را قبول نمی کردند ولی آرام آرام آن نظریات وایده ها راه خودشان را پیدا کردند و جامعه آنها را به شکل اساسی چه در ظاهر و چه در باطن دچار تغییرات و تحولات عمیقی کرد.
الآن آن جوامع برای بعضی اگو شده است، بیچاره ها فکر می کنند که نهایت قدرت بشر همین است و این انسانی که قرار بود خلیفه خدا شود منحصر شده در این جسم مادی و فقط باید نیازهای این جسم را برآورده کنند، از حقیقت غافل شدند و هر روز بر اسباب غفلت خویش افزودند.
فکر میکنند نهایت پیشرفت در تکنیک خلاصه می شود، خیر اینگونه نیست پیشرفت ابعاد گوناگونی دارد که شاید یک بعد ضعیف آن در ابزار و مانند آن منتهی میشود.

آنها از صفر شروع کردند و بر مواضع خود ایستادگی کردند و به نتایجی که می خواستند رسیدند، بیایید ما هم از شروع کنیم و از جنجال چند نفر غرب زده خود باخته و گاهاً سرسپرده نوکرهای استعمار هراس و واهمه به دل خود راه ندهیم.
اسلام را به مردم معرفی کنید تا گمان نبرند مردم، که دست اسلام خالی است و کاری به شیوه حکومت و ... ندارد، گمان نبرند که دیانت ما از سیاست ما باید جدا باشد و ...

اسلام در همه ابعاد، قانون و نظر دارد و به همه چیز انسان چه در بعد اجتماعی و چه در بعد شخصی توجه کرده و به دنبال سعادت انسان است،
باید این نظرات دین عزیزمان را به طور کامل به هر سبک و روشی که می توانیم در همه حیطه ها احیا کنیم و نا امیدی و ترس به دل راه ندهیم.
نباید فکر کنیم که اسلام دین ضعیف و یا ناتوانی است و از پس این ادعاهای پوچ بر نمی آید.
باید به کمک اسلام هیبت پوشالی این تمدن دروغین غرب را فرو ریخت و هیبت با عظمت ، با شکوه و نورانی تمدنی الهی که متکی به معنویت و وحی الهی است را در برابر چشمان همه مجسم کرد.
ما می توانیم اگر خود را باور کنیم.

محمد علی ابراهیمی-23 دیماه 1392

قوام گرفته از بیانات امام خمینی
کتاب ولایت فقیه ص 22

  • tavalod.blog.ir

در مقابل سترون و نازا بودن غرب در برونزائى اندیشههاى نو - که بعد از اومانیسم و مکتبهائى که متکى به اومانیسم هستند و فلسفههاى زائیده و منشأ گرفتهى از اومانیسم غربى، دیگر غرب زایش فکرى نداشته و ایدهى نو براى بشر و حیات انسان ارائه نداده - جمهورى اسلامى داراى زایش فکرى است. ما براى مسائل روحى انسان، براى مسائل اجتماعى انسان، براى مسائل حکومتى انسان، حرفهاى تازهاى داریم. حرف تازه معنایش این نیست که اگر گفته شد، همهى دنیا آن را قبول خواهند کرد؛ معنایش این است که یک جریان جدیدى را در دریاچهى عظیم فکر بشرى به وجود مىآورد؛ موجآفرینى میکند. ما امروز در زمینهى مسائل سیاسى، «مردمسالارى دینى» را عرضه میکنیم؛ در زمینهى مسائل عمومىِ اجتماعى، «ابتناء تمدن بر معنویت» را ارائه میکنیم؛ در زمینههاى گوناگون، «کرامت انسان» را مطرح میکنیم؛ «آمیختگى دین و زندگى» را مطرح میکنیم. اینها حرف نوئى است؛ اینها هیچ وقت در دنیا وجود نداشته؛ حتّى قبل از دوران مادیگرى و اومانیسم غرب و روى کار آمدن اندیشههاى سکولار هم اینجور نبود که دین با زندگى توأم و همراه باشد؛ ابداً. بله، در یک بخشهائى از دنیا روحانیون حکومت داشتند؛ حکومت کلیسا. حالا با تاریخ پیچیده و طولانىاى که اروپا دارد، بین دستگاههاى کلیسائى و حکومتها یک جنگى بود؛ اما به هر حال دستگاههاى کلیسائى هم حکومت داشتند. این معنایش این نبود که زندگى مردم آمیختهى با دین است؛ دین منشأ مقررات و قوانین زندگى براى مردم است؛ بههیچوجه چنین چیزى در غرب وجود نداشته؛ در کشورهاى اسلامى هم هرگز وجود نداشته، جز در صدر اسلام. این حرف نوئى است که امروز ما داریم مطرح میکنیم و میگوئیم دین با زندگى یکى است. زندگى چیست؟ زندگى یعنى سیاست، فعالیت، تجارت، اقتصاد و همه چیز؛ این حرف نوئى است که دارد مطرح میشود.

بیانات امام خامنه ای-91/5/25

  • tavalod.blog.ir
  • tavalod.blog.ir

  • tavalod.blog.ir
  • tavalod.blog.ir
  • tavalod.blog.ir

باید مغزهاى متفکّرِ استاد و دانشجوى ما بسیارى از

مفاهیم حقوقى، اجتماعى و سیاسى را که شکل و

قالب غربى آنها در نظر بعضى مثل وحى مُنزل است و

نمى‌شود درباره‌اش اندک تشکیکى کرد، در کارگاههاى

تحقیقاتىِ عظیمِ علوم مختلف حلاجى کنند؛


روى آنها سؤال بگذارند؛ این جزمیتها را بشکنند و راههاى تازه‌اى بیابند؛ هم خودشان استفاده کنند و هم به بشریت پیشنهاد کنند. امروز کشور ما محتاج این است؛ امروز انتظار کشور ما از دانشگاه این است. دانشگاه باید بتواند یک جنبش نرم‌افزارىِ همه‌جانبه و عمیق در اختیار این کشور و این ملت بگذارد تا کسانى که اهل کار و تلاش هستند، با پیشنهادها و با قالبها و نوآوریهاى علمىِ خودى بتوانند بناى حقیقى یک جامعه آباد و عادلانه مبتنى بر تفکّرات و ارزشهاى اسلامى را بالا ببرند. امروز کشور ما از دانشگاه این را مى‌خواهد. دانشگاه را مشغول چه کارى کنند که دانشجو و استاد را از این راه باز بدارند؟ یقین بدانید یکى از چیزهایى که امروز مورد توجّه سرویسهاى اطّلاعاتى است، این نکته است که ببینند چگونه مى‌توانند دانشجوى بیدار و دانشگاه آگاه ایرانى را از آن راهى که مى‌تواند به اعتلاى کشور بینجامد، منصرف کنند و مانعش بشوند.

  • tavalod.blog.ir

  • tavalod.blog.ir