تولد

اگر ما برای صدور مفاهیم انقلاب، همین جزوه‌ها و کتابها را منتشر بکنیم، کار کمی نکرده‌ایم؛ کار زیادی انجام گرفته است. "امام خامنه ای"

تولد

اگر ما برای صدور مفاهیم انقلاب، همین جزوه‌ها و کتابها را منتشر بکنیم، کار کمی نکرده‌ایم؛ کار زیادی انجام گرفته است. "امام خامنه ای"

۱۳ مطلب در مرداد ۱۳۹۱ ثبت شده است


داعیهى ما ایجاد تمدنى است متکى به معنویت، متکى به خدا، متکى به وحى الهى، متکى به تعلیم الهى، متکى به هدایت الهى. امروز اگر یک چنین تمدنى را ملتهاى اسلامى - که بحمدالله بسیارى از ملتهاى اسلامى بیدار شدهاند و به پا خاستهاند - بتوانند پایهگذارى کنند، بشر سعادتمند خواهد شد. داعیهى جمهورى اسلامى و انقلاب اسلامى این است؛ ما دنبال یک چنین تمدنى هستیم. این را شما جوانهاى عزیز به خاطر بسپارید، این را شاخص و معیار قرار بدهید.

امام خامنه ای91/4/31

  • tavalod.blog.ir

در زمینه‌ى معنویت و اخلاق هم باید آرمان‌گرا بود. محیط دانشگاه به دلیل اینکه محیط جوان است، باید محیط پاکیزه‌اى باشد. بعضى خیال میکنند دانشگاه یعنى محیطى که در آن، تقید به دین و پایبندى به دین و اخلاق و اینها خیلى لزومى ندارد و مطلوب نیست. این ناشى از بناى غلطى است که در دوران طاغوت، در آغاز پیدایش دانشگاه، پایه‌ریزى شد. آن روز کسانى دانشگاه را به وجود آوردند که به اصل دین و معنویت و اخلاق اعتقاد نداشتند؛ شیفته‌ى غرب و فریفته‌ى اخلاقیات غرب بودند. البته آن شیفتگى و فریفتگى، شکل عمومى‌اش بود؛ یک عده‌اى‌شان هم مزدور و مأمور غرب بودند. بنا بود اینها در داخل کشور طراحى و برنامه‌ریزى کنند که تسلطى را که به شکلى در دوران قاجار داشتند، در دوران پهلوى همان تسلط را و بیشترش را به شکل دیگر و آرامترى داشته باشند؛ تربیت یک نسل روشنفکر و درس‌خوانده و تحصیلکرده‌اى که غربى بیندیشد؛ ایرانى است، اما فرانسوى و انگلیسى و آمریکائى فکر میکند؛ آرزوهایش آرزوهاى یک فرد آمریکائى است؛ اقدام و عملش هم اقدام و عمل یک فرد آمریکائى یا انگلیسى است؛ اگرچه ملیتش ایرانى است و ساکن ایران هم هست. آنها تربیت یک چنین نسلى را دنبال میکردند.

من کلیت دانشگاه را به‌هیچ‌وجه زیر سؤال نمیبرم؛ وجود اساتید مؤمن و پاکیزه در دوره‌ى طاغوت را به‌هیچ‌وجه زیر سؤال نمیبرم؛ خب، کسانى بودند که ما آنها را میشناختیم؛ بسیار مردمان خوب، بسیار مردمان پاکیزه؛ هم در بین اساتید بودند، هم در بین دانشجوها بودند - البته کمتر - لیکن بناى دانشگاه این بنا بود؛ لذا آن اساتید مؤمن هم جز در یک دائره‌ى محدودى نمیتوانستند اثرگذارى کنند؛ حرکت دانشگاه، یک حرکت غلطى بود. کسانى نگاهشان به آن شرائط است؛ خیال میکنند رفتن به دانشگاه، ملازم با بى‌قید شدن و عدم مبالات در مورد دین و اخلاق و حجاب و طهارت و پاکیزگى دینى و اخلاقى است. این واقعیت ندارد، این نگاه درستى نیست. دانشگاه مرکز معنویت است؛ چون علم یک امر معنوى است. علم - هر علمى باشد - یک ارزش معنوى است، یک ارزش روحى است. محیط دانشگاه، محیط جوانى است؛ محیط مؤمنى است. در کشور، متدین‌ترینهامان در میان جوانهامان هستند؛ فداکارترینهامان در میان جوانهامان بودند و هستند؛ بنابراین چه دلیلى دارد که محیط جوانِ اهل علمِ دانشگاه، یک محیط غیردینى باشد؟ نخیر، محیط دینى است. من توقعم این است که کسى که وارد دانشگاه میشود، اگر قبل از آنکه وارد دانشگاه بشود، تقیدات دینى‌اش ضعیف بوده، با ورود به دانشگاه، تقیدات دینى‌اش تقویت شود. بنابراین آرمان‌گرائى در معنویت و اخلاق هم یک امر معتبرى است؛ مثل آرمان‌گرائى در سیاست، مثل آرمان‌گرائى در علم و در همه‌ى امور زندگى.

امام خامنه ای - دیدار با دانشجویان-91/5/16

  • tavalod.blog.ir


آرمان‌گرائى را با پرخاشگرى اشتباه نکنیم؛ تصور نکنیم که هر کس آرمان‌گراتر است، پرخاشگرتر و دعواکن‌تر است؛ نه. میتوان بشدت پابند به آرمانها و پابند به اصول و به ارزشها بود، درعین‌حال پرخاشگر هم نبود. در آیه‌ى شریفه میفرماید: «اشدّاء على الکفّار».(2) «اشداء» جمع «شدید» است. شدید یعنى سخت، سخت یعنى نفوذناپذیر. هر جسمى که سخت‌تر باشد، وقتى با جسم دیگرى اصطکاک پیدا کرد، در آن جسم دیگر اثر میگذارد، اما از آن جسم اثر نمیپذیرد. همه‌مان اینجورى باشیم؛ اشداء باشیم. اما شدید بودن، اثرگذار بودن، لزوماً به معناى دعواگر بودن و پرخاشگر بودن نیست. گاهى اوقات انسان احساساتش غلبه میکند و میخواهد یک کارى را انجام بدهد. این دوره‌ى احساسات شما، دوره‌ى جوانى است؛ ما هم پنجاه شصت سال قبل از این، همین دوره‌ها را گذراندیم. یک مدتى جوان بودیم، جوان پراحساساتى هم بودیم؛ میدانیم این دوره چه جورى است. ببینید، یک جاهائى احساساتى وجود دارد که این احساسات باید کنترل شود.

امام خامنه ای- دیداد با دانشجویان-91/5/16

  • tavalod.blog.ir
  • tavalod.blog.ir

گویی زمانه به گونه ای پیش رفته که انسان فراموش کرده ممکن الوجودی بیش نیست، تمدن غرب نیز به این مسئله دامن زد و به گونه ای تلاش کرد تا این فراموشی و غفلت را نهادینه کند،آنقدر انسان را گرفتار ظواهر و وهمیات پوچ کرد که فراموش کرد که از کجا آمده، برای چه آمده و به کجا خواهد رفت، یک علت ایجاد کبر نیز شاید همین باشد که انسان فراموش کرد که ممکن الوجودی بیش نیست.

در خیالات و وهمیات،خود را بالاتر از دیگران می داند و کمالاتی را برای خود در نظر می گیرد و بقیه افراد را فاقد آن می داند .

کبر همیشه آشکار نمی شود و گاهی به صورت مخفی در قلب انسان ریشه دوانده است به گونه ای که شاید انسان خیال کند که اصلاً کبری در وجود خود ندارد.

درجه نازله ی کبر برای عالم آن است که از مردم رویگرداند و جواب آنها را ندهد و درجه نازله آن برای عابد آن است که خود را برای مردم عبوس کند و...

تقوا

تقوا در قلب است و به گردن کج کردن و ... نیست، پیامبر(ص) در روایتی قریب به این می فرمایند که:تقوا اینجاست و اشاره به قلب خودشان میکنند.

انسان باید قلب خود را محیا و آماده کند و آن را همچون آیینه ای پاک نگاه دارد تا حق در آن جلوه کند.

در کنار مراقبه و تقوا انسان باید آنقدر علم خود را زیاد کند تا بتواند قلب خود را تنظیم کند.

...

  • tavalod.blog.ir



گاهى یک شبهاتى مطرح میکنند، مغالطههائى میکنند - مغالطهى بىطرف بودن علم، که آقا علم را با سیاست مخلوط نکنید؛ علم بىطرف است! بله، علم در مرحلهى کشف حقایق، بىطرف است؛ دانش وقتى میخواهد یک حقیقتى از حقایق عالم هستى را، چه حقایق مادى، چه حقایق غیرمادى را کشف کند، طبعاً با پیشداورى نمیتواند؛ باید برود و کشف کند؛ اینجا علم بىطرف است؛ اما علم وقتى میخواهد در خدمت یک جهتگیرى قرار بگیرد، به هیچ وجه بىطرف نیست. امروز در دنیا هم اینجور نیست. همان کسانى که گاهى سر جمهورى اسلامى و سر مجموعهى متدین دانشگاهى کشور داد میکشند که آقا علم را سیاسى کردید، علم را جهتدار کردید، خودشان علم را در خدمت استعمار قرار دادند، در خدمت سلطهى بر ملتها قرار دادند، در خدمت به زنجیر کشیدن کشورها قرار دادند. استعمار با علم به وجود آمد؛ اگر علم نداشتند، نمیتوانستند این همه کشورها را استعمار کنند، این همه تسلیحات را در دنیا انباشته کنند. این تعداد عظیم جنگهائى را که غربىها، اروپائىها و بعد آمریکا بر دنیا و بر ملتها تحمیل کردند، این همه انسانى که در این راهها کشته شد؛ از نقاط دور آسیا بگیرید، تا آفریقا، تا آمریکاى لاتین - چه کردند اینها؟ - با علم این کارها را کردند. علم در خدمت ظلم قرار گرفت، در خدمت استکبار قرار گرفت، در خدمت سلطهگرى قرار گرفت؛ چرا در خدمت عدل قرار نگیرد؟ چرا در خدمت ارزشها قرار نگیرد؟ چرا در خدمت گسترش پیام اسلام - که پیام آزادى انسانهاست، پیام سعادت انسانهاست - قرار نگیرد؟

امام خامنه ای-دیدار با اساتید دانشگاه ها-91/5/25

  • tavalod.blog.ir

خب، ما در دیدارهاى دانشجوها معمولاً مطالباتى را مطرح میکنیم؛ آیا این پرتوقعى است؟ این یک سؤال است. اگر انسان مجموعه‌ى عرایضى را که من در دیدارهاى دانشجوئى، چه در ماه رمضان‌ها، چه در دانشگاه‌هائى که من در شهرستانها یا در تهران شرکت کردم، جمع کند، یک فهرست طولانى از مطالبات این حقیر از مجموعه‌ى دانشجویان به وجود مى‌آید. ممکن است کسى بگوید آقا اینها پرتوقعى است. من عقیده ندارم پرتوقعى است. چرا؟ توجه به نیروى متراکم در دانشگاه، گمان پرتوقعى را نفى میکند. اگر چنانچه شما از یک جوان ورزشکارِ پرنشاطِ نیرومندى بخواهید یک بار سنگینى را از یک جائى بردارد، به یک جاى دیگرى بگذارد، این به‌هیچ‌وجه توقع زیادى نیست. بله، اگر چنانچه فرتوت باشد، پیر باشد، ضعیف باشد، لاغر باشد، نمیشود توقع داشت؛ اما وقتى تواناست، خب بکند. دانشگاه یک محیط تراکم نیرو است؛ این نیروها ناشى از دو عنصر اصلى است: یکى اصل جوانى است، که من عقیده‌ام این است خیلى از جوانها خودشان قدر نیروى جوانى را نمیدانند؛ یعنى هنوز کشف نکردند توانائى بى‌حد و حصرى را که در محیط جوان وجود دارد. جوانى یک سرچشمه‌ى فیاضِ تمام‌نشدنى از نیرو است. عنصر دوم، خود مسئله‌ى علم و دانش و دانشجوئى است. خود دانشجوئى به انسان توان میدهد. توجه به علم، توجه به دانش، خودش توان‌افزا و توان‌آفرین است. البته بر این دو عنصر اضافه کنیم فضائى را که انقلاب به وجود آورد؛ و اگر بخواهیم با نگاه حداقلى نگاه کنیم، انقلاب این فضا را در محیطهاى جوان و محیطهاى دانشجوئى، حداقل تشدید و مضاعف کرد. یعنى حالت نشاط، سرزندگى، دورى از دلمردگى، اعتماد به نفس، در محیط دانشجوئى زیاد است. بنابراین ما هرچه از دانشجوها توقع داشته باشیم، کارهاى سخت را از آنها بخواهیم، متوجه آنها بکنیم، توقعات ارائه بدهیم، به نظر من پرتوقعى نیست. کارهاى زیادى میشود انجام داد. ما یک جریان سیّال و نیروى تمام‌نشدنى‌اى داریم که اگر چنانچه این نیرو آزاد شود و هدایت شود، میتواند کشور را به طور کامل آباد کند.

امام خامنه ای-91/5/16-دیدار با دانشجو ها

  • tavalod.blog.ir

امروز هیچ کس نمیتواند منکر شود که جهان در حال عبور و گذار به سمت یک مرحلهى تازه است؛ این را دارید مشاهده میکنید.

وضعیتى که امروز در دنیا هست، وضعیت تحول است. اوضاع جهان در حال تبدیل به یک شکل جدید و هندسهى جدید است.

منکر هم نمیتوان شد که کشور ما در این تحول، در این ماجرا، در این داستان طولانى، یک جایگاه ویژهاى دارد. ما در این قضیه، یک تماشاچى نیستیم، یک عنصر برکنار نیستیم؛ کشور ما یک جایگاه ویژهاى دارد.

بنابراین وضع دنیا که در آستانهى یک تحول یا در حال یک تحول است، قابل انکار نیست؛ موقعیت ویژهى کشور هم قابل انکار نیست. حالا اینجا یک سؤالى مطرح میشود. سؤال این است که آیا دانشگاه کشور - و نیز البته حوزهى علمیه - در قبال این حوادثى که در دنیا دارد اتفاق مىافتد، مسئولیتى دارد یا نه؟ من میخواهم شما اساتید محترم، دانشمندان محترم، نخبگان بزرگ کشور، این را مورد توجه قرار دهید. آیا در یک چنین شرائط به این اهمیت و حساسیت، دانشگاه یا حوزه میتوانند براى خودشان یک مسئولیتى تعریف نکنند و نقش تماشاچى داشته باشند؟ چه برسد به اینکه خداى نکرده بخواهند نقشى در حمایت از جبههى مقابلِ جبههى حق به عهده بگیرند.

آنچه که به نظرم میرسد لازم است، این است که دانشگاههاى کشور و حوزههاى علمیهى کشور در این شرائط، مسئولیت سنگینى دارند. کار توفیق ملت ایران و کشور ایران در این برههى بسیار مهم و حساس تاریخى، در درجهى اول بر دوش دانشمندان است. اگر در درجهى اول هم نگوئیم، یقیناً یکى از عناصر رتبهى اول و صف اول براى تأثیرگذارى در این تحولات، دانشگاهها هستند. دانشگاه میتواند کارى کند که کشور و ملت و تاریخ ما در این تحول برنده باشد؛ میتواند هم خداى نکرده کارى کند که نه، برنده نباشد. به نظر من دانشگاه در این زمینه مسئولیت بسیار حساس و بزرگى دارد.

امام خامنه ای -دیدار با اساتید دانشگاه ها-91/5/25


  • tavalod.blog.ir

یک مغالطهى دیگر - که حالا من نمیخواهم دیگر خیلى تفصیل بدهم - تقسیم دستگاه علمى کشور به دولتى و غیر دولتى است؛ یعنى تشکل دولتى، دانشجوى دولتى، استاد دولتى، به عنوان یک دشنام مطرح شد! انسان مىبیند که دیگران اینها را مطرح میکنند، در داخل هم بازتاب میدهند. من معتقدم این دشنام نیست؛ این افتخار است. دانشجوئى که از حکومت خود، از نظام خود - که یک نظام الهى است، یک نظام اسلامى است - حمایت میکند، تشکلى که به این نظام کمک میکند، استادى که به عنوان یک پایهى فکرى به نظام اسلامى کمک میکند، باید افتخار کند. آنچه که واقعاً دشنام است، عبارت از این است که استاد ما، دانشجوى ما، تشکل ما در خدمت آمریکا قرار بگیرد، در خدمت صهیونیسم قرار بگیرد؛ این ننگ است. بله، اگر چنانچه کسى متهم شد به این که در خدمت آمریکاست، در خدمت صهیونیسم است، در خدمت مخالفان استقلال کشور و سربلندى کشور است، این حقیقتاً ننگ است؛ این دشنام است. اینکه گفته شود فلان دانشجو دولتى است، فلان استاد دولتى است، فلان تشکل دولتى است، بههیچوجه دشنام نیست، این چیز بدى نیست؛ باید افتخار کنند. بله، دولتى، یعنى مربوط به نظام.

امام خامنه ای-91/5/25

  • tavalod.blog.ir

در مقابل سترون و نازا بودن غرب در برونزائى اندیشههاى نو - که بعد از اومانیسم و مکتبهائى که متکى به اومانیسم هستند و فلسفههاى زائیده و منشأ گرفتهى از اومانیسم غربى، دیگر غرب زایش فکرى نداشته و ایدهى نو براى بشر و حیات انسان ارائه نداده - جمهورى اسلامى داراى زایش فکرى است. ما براى مسائل روحى انسان، براى مسائل اجتماعى انسان، براى مسائل حکومتى انسان، حرفهاى تازهاى داریم. حرف تازه معنایش این نیست که اگر گفته شد، همهى دنیا آن را قبول خواهند کرد؛ معنایش این است که یک جریان جدیدى را در دریاچهى عظیم فکر بشرى به وجود مىآورد؛ موجآفرینى میکند. ما امروز در زمینهى مسائل سیاسى، «مردمسالارى دینى» را عرضه میکنیم؛ در زمینهى مسائل عمومىِ اجتماعى، «ابتناء تمدن بر معنویت» را ارائه میکنیم؛ در زمینههاى گوناگون، «کرامت انسان» را مطرح میکنیم؛ «آمیختگى دین و زندگى» را مطرح میکنیم. اینها حرف نوئى است؛ اینها هیچ وقت در دنیا وجود نداشته؛ حتّى قبل از دوران مادیگرى و اومانیسم غرب و روى کار آمدن اندیشههاى سکولار هم اینجور نبود که دین با زندگى توأم و همراه باشد؛ ابداً. بله، در یک بخشهائى از دنیا روحانیون حکومت داشتند؛ حکومت کلیسا. حالا با تاریخ پیچیده و طولانىاى که اروپا دارد، بین دستگاههاى کلیسائى و حکومتها یک جنگى بود؛ اما به هر حال دستگاههاى کلیسائى هم حکومت داشتند. این معنایش این نبود که زندگى مردم آمیختهى با دین است؛ دین منشأ مقررات و قوانین زندگى براى مردم است؛ بههیچوجه چنین چیزى در غرب وجود نداشته؛ در کشورهاى اسلامى هم هرگز وجود نداشته، جز در صدر اسلام. این حرف نوئى است که امروز ما داریم مطرح میکنیم و میگوئیم دین با زندگى یکى است. زندگى چیست؟ زندگى یعنى سیاست، فعالیت، تجارت، اقتصاد و همه چیز؛ این حرف نوئى است که دارد مطرح میشود.

بیانات امام خامنه ای-91/5/25

  • tavalod.blog.ir

در مسئله‌ى اخلاق، این نکته را هم عرض بکنم - این را بعداً میخواستم عرض کنم؛ چون میترسم وقت بگذرد، جلوتر عرض میکنم؛ زیرا جزو اساسى‌ترین مسائل است - پرهیز از قول به غیر علم، از غیبت، از تهمت. من خواهش میکنم شما جوانهاى عزیز به این مسئله اهتمام بورزید. همین طور که در زمینه‌هاى مختلف اهتمام به طهارت عملى دارید - به نماز اهتمام دارید، به روزه اهتمام دارید، به پرهیز از تعرضهاى جنسى اهتمام دارید - به این مسئله هم اهتمام داشته باشید. اگر چنانچه ما چیزى را به کسى نسبت بدهیم که در او نیست، خب این میشود تهمت. اگر چنانچه چیزى را بگوئیم که به آن علم نداریم؛ مثلاً یک شایعه است - یک نفرى یک حرفى را از قول یکى نقل میکند، ما هم همان را دوباره تکرار میکنیم - خب، این کمک کردن به شایعه است، این شایعه‌پردازى است؛ قول به غیر علم است. قول به غیر علم، خود قولش هم اشکال دارد، عمل کردن به آن امر غیر معلوم و بدون علم هم اشکال دارد؛ «و لا تقف ما لیس لک به علم».(4) «لا تقف»، یعنى چیزى را که علم به آن ندارى، دنبال نکن، دنبال نرو. دنبال کردن، هم در زمینه‌ى عمل هست، هم در زمینه‌ى گفتار هست. وقتى شما یک چیزى را گفتید که به آن علم ندارید، این هم اختفاء امرى است که انسان به آن علم ندارد. لذا دنبالش میفرماید: «انّ السّمع و البصر و الفؤاد کلّ اولئک کان عنه مسئولا». رقابت بر سر پست و مقام. خب، در یک دوره‌اى دانشجوهاى تشکلهاى اسلامى و ارزشى منزوى بودند؛ مسئله‌ى پست و مقام و احیاناً چرب و شیرین و اینها مطرح نبود، اما حالا گوشه و کنار ممکن است مطرح باشد؛ لذا مراقب باشید. یکى از لغزشگاه‌هاى بزرگ ما انسانها و افراد بشر، همین رقابتهاى بر سر پست و مقام و آبرو و اینهاست، که آدمهاى گردن‌کلفت را گاهى به زمین میکوبد. البته من عقیده‌ام این است که شما جوانها همچنان که در نیروى جسمانى بر ما پیرمردها فائق هستید، در نیروى اراده و توانائىِ تسلط بر نفس هم بهتر از مائید. جوان اگر چنانچه همت کند، انگیزه داشته باشد و بخواهد عمل کند، در زمینه‌هاى معنوى و روحى و مبارزه‌ى با نفس هم از آدمهاى مسن و پابه‌سن‌گذاشته و پیرمردى از قبیل ماها قوى‌تر است و توانائى‌اش بیشتر است. پس میتوانید. 

"امام خامنه ای"

  • tavalod.blog.ir

ما عرض کردیم افسران جوانِ جنگ نرم. اعتقاد من این است - این هیچ تعارف نیست - که در این میدان، شماها افسرید؛ سرباز صفر نیستید. شما جوانید، میدان مبارزه‌ى شما هم میدان جنگ نرم است. امروز خوشبختانه جنگ نظامى نداریم؛ اگر یک وقتى جنگ نظامى هم پیش بیاید، باز پیشقراولهایش جوانهایند. امروز جنگ نرم مطرح است؛ نه امروز، سى سال است مطرح است. در جنگ نرم، آن چیزى که باید مورد توجه باشد، این است: در جنگ نرم و جنگ روانى - که جنگ روانى یکى از بخشهاى جنگ نرم است - هدف دشمن این است که محاسبات طرف مقابل را عوض کند. جنگ نرم مثل جنگ نظامى نیست. در جنگ نظامى هدف دشمن این است که مثلاً بیاید پایگاه طرف مقابل یا کشورِ مورد حمله را نابود کند و از بین ببرد، یا سرزمین را تصرف کند. در جنگ اقتصادى هدف این است که زیرساختهاى اقتصادى را از بین ببرد. در جنگ نرم، هدف این چیزها نیست؛ این چیزها گاهى وسیله است براى آن هدف جنگ نرم. در جنگ نرم، هدف آن چیزى است که در دل شماست، در ذهن شماست، در مغز شماست؛ یعنى اراده‌ى شما. دشمن میخواهد اراده‌ى شما را عوض کند.

امام خامنه ای - دیدار با دانشجویان-91/5/16

  • tavalod.blog.ir

اولاً معرفتهاتان را بالا ببرید. عزیزان من! سقف معرفت خودتان را، سایتهاى سیاسى و اوراق روزنامه‌ها و پرسه زدن در سایتهاى گوناگون قرار ندهید؛ سقف معرفت شما اینها نیست. البته من امروز از این حرفهائى که زدند، حقیقتاً لذت بردم؛ حرفهاى خوب، حرفهاى پخته، تعبیراتِ جاافتاده، جمله‌بندى‌هاى درست؛ این خوشحال‌کننده است. من میخواهم بگویم هرچه میتوانید، اولاً در این بخش کار کنید. سطح معرفت را بالا ببرید. با قرآن، با نوشتجات مرحوم شهید مطهرى، با نوشتجات فضلاى بزرگى که خوشبختانه امروز در حوزه‌هاى علمیه حضور دارند، آشنا شوید. امروز فضلاى جوانى در حوزه‌هاى علمیه هستند که میتوانند در این قسمت به مجموعه‌ى جوانهاى دانشگاهى یارى بدهند؛ کمااینکه کارهاى خوبى هم دارد انجام میگیرد. سطح معرفت دینى بالا برود؛ این یکى از کارهاست که حتماً لازم است. به نظر من آن کارى که مهم است انجام بگیرد، مطالعات اسلامى است.

نظارت و توجه به اوضاع کشور. نگاه مستفسرانه و دنبالِ پیدا کردن واقعیت، همراه با انتقاد. قبلاً هم عرض کردم که انتقاد هیچ اشکالى ندارد. نگاه منتقدانه هیچ اشکالى ندارد، منتها انتقاد درست؛ بى‌انصافى نشود. آدم گاهى مى‌بیند در بعضى از انتقادها، بى‌انصافى میشود. حالا شما یک خرده تندید و جوان هم هستید و آدم خیلى هم توقع ندارد؛ اما آنهائى که ریش و سبیلشان سفید هم شده، گاهى اوقات انسان مى‌بیند که بى‌انصافى میکنند؛ در بیان کردن و گفتن و حرف زدن نسبت به این و آن، بى‌ملاحظگى میکنند. مراقبت کنید بى‌انصافى نشود. بنابراین نقد مستمر، نظارت مستمر و متعادل بر اوضاع کشور، بر مدیریتها، جزو کارهاى بسیار لازم است؛ البته باید با عقلانیت و با مدارا همراه باشد، بدون افراط، بدون پرخاشگرى؛ اما نگاه نقادانه. به نظر من این هم کار لازم دیگرى است.

ارتباط با تشکلهاى دانشجوئى جهان اسلام هم کار لازمى است که یکى از دوستان در اینجا مطرح کردند؛ بنده هم تأیید میکنم. امروز در دنیاى اسلام، در ذیل بیدارى اسلامى، مجموعه‌هاى دانشجوئى - حالا چه جور تشکلى‌اند، شاید همه‌شان یکسان هم نباشد - مجموعه‌هاى فعالى هستند، قبلاً هم فعال بودند؛ بعضى‌هاشان در این حرکتها نقش‌آفرینى اساسى کردند. به نظر من با اینها ارتباط داشته باشید. دستگاه‌هاى گوناگون کشور در این زمینه باید به شما کمک کنند؛ البته ما هم سفارش خواهیم کرد.

امام خامنه ای- دیدار با دانشجویان-91/5/16

  • tavalod.blog.ir