تولد

اگر ما برای صدور مفاهیم انقلاب، همین جزوه‌ها و کتابها را منتشر بکنیم، کار کمی نکرده‌ایم؛ کار زیادی انجام گرفته است. "امام خامنه ای"

تولد

اگر ما برای صدور مفاهیم انقلاب، همین جزوه‌ها و کتابها را منتشر بکنیم، کار کمی نکرده‌ایم؛ کار زیادی انجام گرفته است. "امام خامنه ای"

مورد داشتیم برا ازدواج که ...

tavalod.blog.ir | يكشنبه, ۲۷ بهمن ۱۳۹۲، ۱۰:۰۸ ق.ظ | ۱ نظر
مورد داشتیم که بله برونی که همه بخوان نظر بدهند وجود نداشته و...



هو الحکیم

+ از اینور: مورد داشتیم که پسره می رفت صحبت هاش را با دختر خانمه میکرد بعد برا خواستگاری پدر و مادرش را هم با خودش می برد، اگه هم نمی آمدند خودش می رفت تا وظیفه اش را انجام بده! و کار را حل می کرد.

 

- از اون ور: مورد داشتیم که اول مادر و خواهر پسره می رفتند بپسندن دختر خانم را، بعد اگه راضی بودند پسره را هم با خودشون برا خواستگاری می بردند.

 

+ از اینور: مورد داشتیم که طرف تو مجلس خواستگاری سفت و محکم حرفش را می زد و از اهداف انقلابی اش دفاع می کرد و با سنت های غلط در می افتاد و با رویی خوش اونها را توجیه می کرد، قانع هم نمی شدند انقدر میشست تا توجیه بشن.

 

- از اون ور: مورد داشتیم که پسره بدون اجازه مادر و پدرش و فک و فامیلش نمی تونست حرف بزنه و حق دخالت نداشت.

 

+ از اینور: مورد داشتیم که دختر خانمه از مواضع انقلابی آقا پسره حمایت می کرد و حرف های اون را تایید می کرد.

 

- از اون ور: مورد داشتیم که دختر خانمه اگه آقا پسره را هم می کشتند جیک نمی زده آخه زشت بود که حرف بزنه وای...!

 

+ از اینور: مورد داشتیم که بله برونی که همه بخوان نظر بدن وجود نداشته و به خاطر توصیه های! روز قبل پسره همه ساکت بودند و روز قبل آقا پسره کار را حل کرده بوده و فقط از رو برگه مهریه را خوندند و جمع حضار هم زحمت صلوات را کشیدند!

 

- از اون ور: مورد داشتیم که مراسم مهر برون چند روز طول کشیده و آخرش هم یک دعوای حسابی شده و طرف های ازدواج(دختر و پسر) بی خیال قضیه شدند.

 

+ از اینور: مورد داشتیم که طرف یک قرآن و 14 سکه و یک دوره تفسیر المیزان مهریه اش بوده، تازه دختر خانمه به یک دوره تفسیر و یک جلد قرآن هم راضی بوده، خودش هم می نویسه و بقیه هم امضا می کنند.

 

- از اون ور: مورد داشتیم که از 500 سکه شروع می کردند و هی چونه می زدند آخه فکر کردن بازار حراجه و اصلاً شان انسانیت را زیر سئوال بردند.

 

+ از اینور: مورد داشتیم که پسره 16،17 سالش شده می خواد زن بگیره ننه و آقاش می گن که برو درس بخون و بی خیال شو... حاضر نشده. مقابله کرده الآن هم دانشجو ارشد یک دانشگاه دولتیه بچه هم داره معدلش هم حدود 17 است برا دکترا هم داره می خونه، از گرسنگی هم نمرده!


- از اون ور: مورد داشتیم که پسره 16،17 سالش شده می خواد زن بگیره ننه و آقاش می گن برو پی کار و زندگیت(زندگی در دید ام و ابی نه زندگی از دید خدا و ائمه) پسر بدبخت هم باورش شده رفته هی اومده دو سال بعد گفته چی شد، پاس کاریش کردن تا حالا، موهای سفیدش داره میریزه و هنوز براش بونه میارن که بذار بعد ریاست جمهوریت!


+ از اینور: مورد داشتیم که پسره رفته حرف زده و همه ی این ببر و بیار های دوره نامزدی و عقد و عروسی را کنسل کرده. کلاً فلسفه جاش یک چیز ببریم و حالا چی میشه اگه نبریم را باطل کرده

.

- از اون ور: مورد داشتیم که هردفعه یک چیزی طرف مقابل می برده اینا باید بهترش را می بردند و کار به ماشین و خونه بردن و آوردن رسیده و آخرشه هم دو خانواده های طرف راضی نشدن، کار به طلاق کشیده.


+ از اینور: مورد داشتیم که پسره برا ازدواج نه خونه داشته و نه کار دولتی الآن هم خونه داره و هم کار به درد بخور خودش و هم چندتا بچه و هم درس خونده و هم نترسیده و از گرسنگی هم نمرده و زندگی شون هم خوشه.


- از اون ور: مورد داشتیم که طرف رفته اول کار و خونه و زندگی را جور کرده بعد اومده سراغ زن گرفتن، الآن نه زنه میتونه مرده را تحمل کنه و نه مرده زنه را.


+ از اینور: مورد داشتیم که طرف یک شام بدون ریخت و پاش و دلینگ دولونگ داده به فامیل نزدیک و هیچ اتفاقی هم نیفتاده و کسی هم هنوز بعد دوسال جرئت نکرده بهش حرف بزنه.

(خدا وسط کاره مگه همینطوریه ....؟)


- از اون ور: مورد داشتیم که به بونه اینکه ولیمه دادن در اسلام آورده شده است و از اسلام همین عبارت را یاد گرفتن ولیمه را در تالار دادن و چون خیلی ساکت بوده یک خواننده هم آوردن و یک موزیک با حال و نرمش ها در آقایان و خانم ها شروع شده و هنوز هم فامیل به خاطر مجلس اون شبش بهش سرکوفت می زنند.

(چون هدفش این بود که اونها را راضی کنه، نفس انسان هم به این زودیها راضی نمیشه، حالش گرفته شده، غرغر می کنه)


+ از اینور: مورد خیلی  داشتیم که بعد می گم ...

- از اون ور هم همینطور ...


+ از اینور: مورد داشتیم که...

- از اون ور: مورد داشتیم که...


27 بهمن 1392

+

 

نظرات (۱)

  • فرشاد اشتری
  • خیلی جالب بود... خودت نوشته بودی داداشم؟
    پاسخ:
    سلام داداش، بله، لطف دارید.
    اینوری ها هم غالبا از دوستان بوده اند...

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">