زورب کرشم <<< (لطفاً برعکس بخوانید!)
بِسْـــــمِ الـلَّــهِ الرَّحْمَـــٰنِ الرَّحِیـــــمِ
به هرکی که میرسم از خوشحالی می خواد از حال بره آخه خیلی من خوش رفتارم، خب خودم تلاش کردم خوب باشم تا مردم ازم خوششون بیاد و یک سری هم میون سر ها در بیاریم این که بد نیست آخه آدم باید حداقل به یک چیزی معروف بشه حالا به پول نشد به خوش برخوردی که میشه، به شاگرد اولی که میشه اینقدر درس می خونم که نمرم از همه بهتر بشه و شاگرد درس خون کلاسمون بشم بعدش هم یک جایی ایشاالله دستمون بند میشه پولی هم به جیب میزنیم به رفقا هم یه حالی میدیم که مارا یادشون نره البته باید بیشتر از اون ها خرج کنم که یک وقت آبروریزی نشه و پیش اونها کم نیارم.
بذار، بذار حالا برم خونه دوتا سئوال از این بابا و مامانم می پرسم که بلد نباشن جواب بدن یکم بفهمن که من چقدر چیز بلدم، آخه مدام ازم ایراد می گیرن قدرمونم که نمیدونن فکر می کنن من بچم، بابا بچتون بزرگ شده ناسلامتی!
ادامه دارد....
محمد علی ابراهیمی11 دیماه1392
- ۹۲/۱۰/۱۲