تولد

اگر ما برای صدور مفاهیم انقلاب، همین جزوه‌ها و کتابها را منتشر بکنیم، کار کمی نکرده‌ایم؛ کار زیادی انجام گرفته است. "امام خامنه ای"

تولد

اگر ما برای صدور مفاهیم انقلاب، همین جزوه‌ها و کتابها را منتشر بکنیم، کار کمی نکرده‌ایم؛ کار زیادی انجام گرفته است. "امام خامنه ای"

لشکرکشی

tavalod.blog.ir | شنبه, ۷ دی ۱۳۹۲، ۰۸:۳۷ ب.ظ | ۰ نظر

بِسْـــــمِ الـلَّــهِ الرَّ‌حْمَـــٰنِ الرَّ‌حِیـــــمِ

در راه پیشرفت یک انسان و یا یک جامعه به سمت الله موانع متعدد خارجی و داخلی وجود دارد چه زیباست اگر مایک جامعه را مانند یک انسان فرض کنیم .

خب این انسان ادراکاتی دارد، روحی دارد، جسمی دارد، نیاز هایی دارد که باید به درستی به آن ها پاسخ داد که این پاسخ ها منوط به شناختن صحیح نیازها است که سر جای خودش باید این نیاز ها و چگونه پاسخ دادن به آن ها مورد بررسی قرار گیرد.

سمت و جهت حرکت را وقتی رو به بالا رو به سمت یک هدف رفیع وسیع قرار می دهیم دشواری ها و مراقبه هایی را باید تحمل کنیم ولی در مسیر خلاف آن این دشواری ها صادق نیست.

همیشه برای برطرف کردن تشنگی آب را باید جست و جو کرد و یا برای طلب علم باید به دنبال عالم و راهنما بود ولی برای تشنه شدن و جهل نیازی به تلاش کردن نیست، همینکه بدون حرکت بایستیم کفایت میکند حال این سکون ممکن است در باب عمل باشد و در حیطه دنیای مادی و یا در حیطه فکر و عقل و عالم مجردات،به هر حال نام آن سکون است، گاهی کسی تلاش بیهوده می کند، مدام سراب در جلوی جشمانش پدیدار می شود و برای رسیدن به آن تلاش میکند حال این سراب مادی باشد یا غیر مادی فرقی نمی کند نتیجه آن این است که شخص را زودتر به آن سر حد تشنگی و ضعف میرساند.

در این مرحله باز انسان ها به دو گونه میشوند گاهی یک نفر از فرط  تشنگی حاظر میشود که سوسماری را در آن بیابان شکار کند و خون آن را برای رفع تشنگی و گوشت آن را برای رفع گرسنگی بنوشد و بخورد و دیگری مقداری خار را در چاله ای کرده روپوشی بر در چاله بگذارد و کاسه ای بر زیر روپوش تا بخار خارها در زیر روپوش مجتمع شود و اندک آبی در کاسه چکه کند و صبر می کند و امید خودش را ازدست نمی دهد تا فرجی حاصل شود، و چون امید دارد، به گنده خوری روی نمی آورد.

آن که گنده خورد گنده بعدی را قبل از اینکه دوباره به آن وضعیت ماقبلش دچار شود شکار کند و پیوسته در همان حال باشد مگر اینگه دیگری به او تذکر دهد و او نیز آن تذکر را به جان بخرد.

آن دیگری نیز به خاطر استقامتی که کرده مدام و لحظه به لحظه بر استقامتش افزوده شود و زود عنان خود را از کف ندهد.

حال بر فرض حاصل شدن فرج که حتمی برای دیگری است و فرضی بر گنده خور:

دیگری قدر آن فرج بداند و گنده خور به آنکه در این چند مدت خورده عادت کرده و ترک آن بر او سخت آمده پس سوسمار های بعدی را در آب زند و بلکه تطهیرکند و میل کند، نوش جان.

از بحث خودمان زیاد دور نشویم:

مراد اینکه در خودمان به جنگ مشغول می شویم، حال با چه کسانی و یا به چه حالاتی؟!

برای پاسخ باید ملاحظه کرد که مقرب شدن ما در کام چه کسانی تلخ و زهرآگین خواهد بود در اینجا دو مورد در نظرم هست که اینها شاید فرماندهان و تنظیم کنندگان لشکریان مخالفان هستند: یک:رئیس بزرگ به نام نفس   دو:دلقک، وزیر و یا کاردان رئیس به نام شیطان.

گاهی آنقدر این رئیس بزرگ بیچاره می شود که دلقلک او بر روی سر او می رود و جای او زبان باز می کند و فرمان می دهد این علاوه بر فرمان هایی است که در مقام خود می دهد.

دشمنی شیطان با ما که برایمان آشکار است و دلایلش تا حدودی واضح اما نفس چرا؟

شاید یکی از جواب های آن این است که برای سالک به سمت الله نفس باید زحمت ها و مشقت هایی را تحمل کند حال آنکه او حاضر نیست به این آسانی ها تن به این کار دهد و سر تعظیم در قبال دستورات شرعی الهی فرود آورد تا هم مطیع شود و هم شیطان از سر او به زمین افتد البته اگر بر کمر او سوار نشود که اگر سوار شود فقط با سجده کردن نفس در قبال الله، شیطان منصرف می شود زیرا در سجده هر آنچه بر پهلوی نفس بکوبد دیگر نه پایی هست که در راهی که او رهنمون کند حرکت میکند و نه دستی هست که چیزی را طلب کند و نه چشمی در طمع آرزو های دست یافتنی مادی که آن سراب های دور را مشاهده کند و حرص او را برانگیزد و در طلب آن او را حرکت دهد و اگر سر از سجده بلند کند فقط به طلب سجده بعدی خواهد بود.

هر کدام از این دو (شیطان و نفس) لشکریانی دارند که باید با آنها برای رسیدن به مقصود مبارزه کرد.

خب بیا تا ما هم برای لشکریان آنها که با برنامه ریزی قدم از قدم بر میدارند، پا در ره نهیم و به مصاف آنها شمشیر ها را تیز کنیم و لشکریانی را آماده کنیم و سلاح های از بهترین نوع ممکن در اختیار آنها قرار دهیم.

سلاح هایی از جنس قرآن ، ذکر ، دعا ، توسل، مبارزه با رذایل اخلاقی (که هرکدام سلاح هایی را در خود جای میدهند مثل حب به دوستان خدا و بغض نسبت به دشمنان خدا و ..) زیارت، یاد مرگ و...

از اینجا به بعد وارد مرحله های پیچیده تر و ظریف تر می شویم؛ و سئوال های زیر ممکن است مطرح شود؟!

کدامین لشکر خود را به کدامین سلاح مجهز کنیم؟!

چند لشکر بوجود آوریم؟!

از کدام لشکر ابتدا استفاده کنیم؟

در مراحل بعد به کدامین لشکرمان اجازه پیشروی بدهیم؟

با یک لشکر به جنگ برویم و یا با بخشی از قوا و یا با همه نیرو ها؟

از کدامین جهت پیشروی کنیم؟

با چه نظام ها و ترفندهایی مبارزه کنیم؟

برای مداوای جراحت های لشکریان کدام اطبا و کدام نوش دارو ها را به کار بگیریم؟

چگونه به سلاح هایی مافوق سلاح های دشمن دست پیدا کنیم؟

آیا می شود گاهی برای یک حمله پر قدرت کمی نرمش به خرج داد؟

آیا می شود سپاه دشمن را فریب داد؟

و ...

باید منتظر ماند و از خدا مدد گرفت تا راهنمایی مان کند. انشائ الله روزی بتوانم جواب این سئوال ها را بنویسم.

ای رفیق شما هم فکر کن و جواب ها برایم بنویس شاید بتوانی در پاسخ به این سئوالات کمکم کنی.

محمد علی ابراهیمی 7 دیماه 1392






  • tavalod.blog.ir

نظرات (۰)

هيچ نظري هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">