دیگر از طبیعت خبری نیست!(مقاله)
در این هفته ای که گذشت، وقتی از خیابان های شهر عبور می کردم می دیدم که رفت وآمد ماشین ها خیلی کند شده دیگه خیابان ها ظرفیت این همه ماشین را که روز به روز داره به تعداد آنها افزوده می شه را نداره.
حداقل فکر کنم که باید چند لاین دیگه به هر جاده و خیابان اضافه کنند تا اینکه هر نفر به راحتی بتواند از آن ها عبور کند.
امروز توی همین فکر ها بودم که به نظرم آمد اگر وضع به همین صورت پیش برود تا چند سال آینده از یک شهر فقط جاده هایش به چشم می خوره و اکثر شهر را باید آسفالت پوش کنند و یا در واقع اکثر طبیعت را زیر آسفالت ها پنهان کنند حالا برج ها و آپارتمان ها بماند که اصلا نمی گذارند آدم بفهمد کی آفتاب طلوع می کند، کی غروب می کند،صبح و ظهر و عصر برایمان یکی شده است، فقط روز و شب را متوجه می شویم!
چند هفته پیش هم که می گفتند هوا آلوده است کسی بیرون نرود!
بد بخت آن بیچاره ای که فکر می کند با بیرون نرفتن از خانه، هوا تمیز می شود، آیا واقعاْ راه حل همین است و یا باید عمیق تر و ریشه ای تر این مسائل را حل کرد؟!
چه شده که وضع بشر به اینجا رسیده؟!
تا به حال پشت ترافیک سنگین در حالی که راننده هستید به دام افتاده اید؟! اما به دام چه کسی؟!
چرا اینقدر ما در این حالت و یادر حالی که پشت چراغ قرمز هستیم صبر کردن دشوار شده؟!
آیا کمی فکر نمی کنید؟!
- ۹۰/۱۲/۱۸