تا حالا فکر کردی...
در ابتدا بگم که آیا ...
تا
حالا فکر کردی که اصلاً فرهنگ به چه معناست؟ شاید از این واژه خیلی در
زندگی روزمره مان استفاده کنیم ولی کمتر پیش میاد که به دنبال این باشیم که
معنای فرهنگ چیست؟
مثلاً می گیم که فلانی خیلی آدم با فرهنگی بود، یا مردم فلان شهر چقدر بیفرهنگ اند و یا ...
شاید
بشه اینطوری فرهنگ را تعریف کرد: یک سری خصلتها و رفتار هایی که در مردم
یک جامعه در طول چندین سال یا حتی چندین قرن بوجود می آید و اینگونه
رفتارها به گونهای نیست که دفعتاً بوجود بیاد و یا یکدفعه متحول بشه،
مثلا یک نفر مسئولیت یک جامعه را به عهده بگیرد و بخواد سریع طی ۳ یا ۴ سال
فرهنگ غلط حاکم بر مردم آن جامعه را اصلاح کند، پس تغییر در فرهنگ نیاز به
یک بازه زمانی نسبتاً طولانی دارد، حداقل باید برای تغییر یک مسئله فرهنگی
روی چند نسل از مردم آن جامعه کار شود تا کم کم آن مسئله اصلاح شود.
حالا
فرض کنید با هم وارد یک جامعه کوچک مثل یک شهر شدیم، اولین چیزهایی که
میبینیم چی هستند؟! شاید بگی ساختمانها و بناهای شهر، بله درسته، حتی از
قبل اینکه وارد آن شهر بشیم اول از دور ساخت و سازهای آن شهر را دیدیم، خب
کمی با هم در شهر قدم می زنیم ، مخالف که نیستی؟
اول از کجا شروع کنیم؟
اول
بیا تا همین بنا هایی را که درست کرده اند را یک نگاهی بیندازیم، خب خوب
نگاه کن به این ساختمان ها، یک سری از ویژگیهایشان با هم مشترکه به طوری
که مثلاً اگه همین خانه روبرویی را از جا بکَنیم و به همین صورت در یک
شهر یا روستا در یک کشور دیگه قرار بدیم در آنجا احساس غریبی میکنه، البته
منظورم اینه که هیچ شباهتی با ساختمانهای اطراف خودش نخواهد داشت، مثل
اینکه از یک کشور خارجی فردی که اصالتاً اهل همان کشور است با خانوادهاش
بیان خانه شما، خب این خیلی فرق داره با اینکه عمو یا دایی شما با
خانوادهشان بیان خانه شما.
نقاط مشترکی که با فامیل و یا اهالی محل زندگیتان دارید خیلی بیشتر از نقاط مشترکی هست که با اون مهمان خارجی داری!
حالا
اگر اسم فرهنگ را روی این نقاط مشترک بذاریم، می گیم که اون نوع معماری
مربوط به یک فرهنگ خاصی است و در قسمت دوم هم فرهنگ شما با فامیلتان هم سنخ
تر است نسبت به آن مهمان خارجی.
خب بریم توی بازار هم اگه موافقی یک سری بزنیم، اونجا بیشتر مردم با هم تعامل دارند.
خب
خوب نگاه کن از کلیات تا جزئیات را با دقت ببین، در سبک معماری این بازار،
چگونه ورود و خروج مردم به بازار، نحوه برخورد فروشندهها با مردم، چگونگی
عرضه محصولات و ... نقاط مشترکی هست که به اون هم فرهنگ حاکم بر بازار
میگیم، اگه هم چیزی نیاز داری بخر که دست خالی نرفته باشی بیرون.
بریم توی کوچهها و با مردم کمی صحبت کنیم،
سلام
آقا حال شما خوبه؟ چندتا سئوال داشتیم ازتون اگه لطف کنید جواب بدید، می
خواستم بدونم توی زندگی شما چه چیزهایی براتون خیلی اهمیت داره؟ مهمانی
وقتی می روید و یا مهمان براتون میاد انتظار دارید چگونه پذیرایی بشید و
پذیرایی کنید؟ دختر و پسرها در محله شما چگونه با هم آشنا می شوند و با هم
ازدواج می کنند؟ چگونه عبادت می کنید؟ در خانواده شما رعایت چه چیزهایی
خیلی مهمه؟ بیشتر به چه کارهایی مشغول هستید؟ تحصیل علم در ایجا چگونه است؟
و...
سلام ....
خب جوابهای ایشون را شنیدی، خب ازشون خداحافظی می کنیم و می رویم از چند نفر دیگر هم این سئوالات را می کنیم ...
حالا
بیا پاسخهای این چند نفر را با هم جمع بندی کنیم، اون سنتها و باید و
نباید و چیزهایی که براشون از اصول زندگیشان بود و همه تقریبا به آن اشاره
کردن میشه فرهنگ اون ها.
نظرت چیه که یک سری به مراکز تعلیم و تربیتی شهر هم بزنیم.
اینجا یک دانشگاه هست بیا بریم داخل....
خوبه بریم با اساتید ادبیات، تاریخ و ... یک دیداری داشته باشیم...
ازشون
از گذشته این جامعه و آثار علمی، ادبی و هنری که در این جامعه بوجود آمده
سئوال کنیم و بپرسیم که مردم این شهر به چه خصلتی مشهورند...
بعد از دیدار....
صحبتهای جالبی داشتند مگه نه؟
در
حرف هایی که زدند خصلتها و آداب خاصی از زندگی کردن را اشاره کردند و به
هنر هایی و علومی اشاره کردند که سالیان سال است که مردم به آن مشغول
هستندو در آن نوآوری دارند و همچنین آثار هنری و ...
به اینها هم فرهنگ می گیم.
فکر کنم با این سفر علمی که داشتیم تونسته باشم تا حدودی معنای فرهنگ را برات تبیین کنم.
خب حالا فرهنگ مهاجم چیه؟ و چکاری از دستش بر میاد؟
جلسه بعد بهت می گم که زیاد خسته نشی، فعلاً کمی استراحت کن تا بعد...
محمد علی ابراهیمی۱۳۹۲/۱۱/۲۱-ماهیت فرهنگ تمدن غرب(۱)-سبک چشیدنی-قوام گرفته از بیانات رهبری(۱۳۷۵/۹/۲۰)