بسمه تعالی
بیانات امام خامنه ای
بیانات در دیدار دانشآموزان و دانشجویان-91/8/10
بیانات امام خامنه ای
از سال 32 تا الان که نزدیک سال 92 هستیم - یعنى در طول حدود شصت سال - یک مبارزه بین ملت ایران از یک طرف، و دولت مستکبر آمریکا از طرف دیگر، به راه افتاده؛ این چیز کوچکى نیست، این خیلى حادثهى مهمى است. تا امروز کى پیروز این میدان است؟ این در خور تأمل است. وقتى ما فهمیدیم که در اینجا آن که پیروز شده است، اراده و تصمیم قاطع یک ملت همراه با ایمان و توکل به خداست، این درسى میشود براى همهى ملتها؛ این یک اصلى میشود در همهى تحولات تاریخى؛ فلسفهى جدید تاریخ، مبتنى بر اصول اسلامى، با نگاه کردن به این حادثه، به بار مىنشیند، تدوین میشود و مورد قبول همه قرار میگیرد؛ و این واقعیت اتفاق افتاده است؛ یعنى ملت ایران در تمام این مدت و تا امروز، پیروز این میدان عظیم است.
بیانات در اجتماع مردم بجنورد1391/07/19
مسیرى که ما داریم حرکت میکنیم، مسیر مهمى است؛ یک مسیرى است که میتواند تاریخ جهان را متحول کند؛ کمااینکه دارد تاریخ منطقه را متحول میکند؛ مىبینید. کى خیال میکرد که در منطقهى مهمِ حساسِ شمال آفریقا و غرب آسیا - همین منطقهاى که اروپائىها دوست دارند به آن «خاورمیانه» بگویند - این حوادث مهم اتفاق بیفتد؟ اتفاق افتاده است، تمام هم نشده است. حوادثى هم که اتفاق مىافتد، به زیان غرب و بخصوص به زیان آمریکا و تهدید رژیم صهیونیستى است. حالا یاوهگوئىهاى مسئولان رژیم صهیونیستى که اینقدر اهمیت ندارد که انسان بخواهد به اینها پاسخ دهد. یک مقدار آنها میگویند، یک مقدار بعضى از غربىها میگویند. عمده، آمریکائىها و دنبالهروهاى آنهایند؛ اروپائىها خیلى انگیزهاى ندارند. همراهى اروپائىها با آمریکا در این قضیه، یک همراهى عاقلانه و خردمندانهاى نیست؛ دارند خودشان را مثل پیشمرگ آمریکا، قربان آمریکا میکنند؛ حماقت میکنند. مردم ما از خیلى از کشورهاى اروپائى خاطرهى بدى ندارند. ما از فرانسه، از ایتالیا، از اسپانیا خاطرهى بدى نداریم. بله، از انگلیس خیلى خاطرهى بد داریم؛ انگلیس را میگوئیم «انگلیس خبیث»؛ لیکن کشورهاى دیگر اروپائى نه. با این کارى که اینها دارند میکنند - همراهى با آمریکا - که به نظر ما کاملاً غیرخردمندانه است، دشمنى ملت ایران را به خود جلب میکنند؛ خودشان را در چشم ملت ایران منفور میکنند.
ما از این گردنهها عبور خواهیم کرد. ملت ما چابکتر و شجاعتر و تواناتر از این است که در بین این راهها بماند. سى و سه سال است که ما داریم در این مشکلات طى طریق میکنیم؛ روزبهروز هم عضلات ما قوىتر، آمادگى ما بیشتر، تجربهى ما گرانبهاتر شده. ما که گیر نمیکنیم، شما گیر میکنید. شما با جلب نفرت ملت ایران، براى خودتان مشکل درست میکنید.
بیانات در شانزدهمین اجلاس سران جنبش عدم تعهد1391/06/09
میهمانان محترم!
اکنون به سخن آغازین باز میگردم. شرائط گیتى حساس و جهان در حال گذار از یک پیچ تاریخىِ بسیار مهم است. انتظار میرود که نظمى نوین در حال تولد یافتن باشد. مجموعهى غیرمتعهدها حدود دو سوم اعضاء جامعهى جهانى را در خود جاى داده است و میتواند در شکلدهى آینده نقشى بزرگ ایفاء کند. تشکیل این اجلاس بزرگ در تهران نیز خود حادثهاى پرمعنا است که باید در محاسبات به کار آید. ما اعضاء این جنبش با همافزائى امکانات و ظرفیتهاى گستردهى خود میتوانیم براى نجات جهان از ناامنى و جنگ و سلطهگرى، نقشى تاریخى و ماندگار بیافرینیم.
این مقصود فقط با همکاریهاى همهجانبهى ما با یکدیگر امکانپذیر است. در میان ما، کشورهاى بسیار ثروتمند و نیز کشورهاى داراى نفوذ بینالمللى کم نیستند. علاج مشکلات با همکاریهاى اقتصادى و رسانهاى و انتقال تجربههاى پیشبرنده و تعالىبخش، کاملاً امکانپذیر است. باید عزمهامان را راسخ کنیم؛ به هدفها وفادار بمانیم؛ از اخم قدرتهاى زورگو نترسیم و به لبخند آنان دل خوش نکنیم؛ ارادهى الهى و قوانین آفرینش را پشتیبان خود بدانیم؛ به شکست تجربهى اردوگاه کمونیستى در دو دهه پیش، و شکست سیاستهاى به اصطلاح لیبرال دموکراسى غربى در حال حاضر - که نشانههاى آن را در خیابانهاى کشورهاى اروپائى و آمریکایی و گرههاى ناگشودنى اقتصاد این کشورها همه مىبینند - با چشم عبرت بنگریم. و بالاخره سقوط دیکتاتورهاى وابسته به آمریکا و همدست رژیم صهیونیستى در شمال آفریقا و بیدارى اسلامى در کشورهاى منطقه را فرصتى بزرگ بشماریم. ما میتوانیم به ارتقاء «بهرهورى سیاسى جنبش عدم تعهد» در مدیریت جهانى بیندیشیم؛ میتوانیم براى تحول در این مدیریت، سندى تاریخى تهیه کنیم و ابزارهاى اجرائى آن را فراهم نمائیم؛ میتوانیم حرکت به سمت همکاریهاى مؤثر اقتصادى را طراحى و الگوهاى ارتباط فرهنگى میان خود را تعریف کنیم. بىشک تشکیل دبیرخانهى فعال و پرانگیزهاى براى این تشکیلات، خواهد توانست به حصول این مقاصد کمکى بزرگ و پر تأثیر تقدیم کند.
بیانات در دیدار اساتید دانشگاهها1391/05/22
وضع دنیا که در آستانهى یک تحول یا در حال یک تحول است، قابل انکار نیست؛ موقعیت ویژهى کشور هم قابل انکار نیست. حالا اینجا یک سؤالى مطرح میشود. سؤال این است که آیا دانشگاه کشور - و نیز البته حوزهى علمیه - در قبال این حوادثى که در دنیا دارد اتفاق مىافتد، مسئولیتى دارد یا نه؟ من میخواهم شما اساتید محترم، دانشمندان محترم، نخبگان بزرگ کشور، این را مورد توجه قرار دهید. آیا در یک چنین شرائط به این اهمیت و حساسیت، دانشگاه یا حوزه میتوانند براى خودشان یک مسئولیتى تعریف نکنند و نقش تماشاچى داشته باشند؟ چه برسد به اینکه خداى نکرده بخواهند نقشى در حمایت از جبههى مقابلِ جبههى حق به عهده بگیرند.
آنچه که به نظرم میرسد لازم است، این است که دانشگاههاى کشور و حوزههاى علمیهى کشور در این شرائط، مسئولیت سنگینى دارند. کار توفیق ملت ایران و کشور ایران در این برههى بسیار مهم و حساس تاریخى، در درجهى اول بر دوش دانشمندان است. اگر در درجهى اول هم نگوئیم، یقیناً یکى از عناصر رتبهى اول و صف اول براى تأثیرگذارى در این تحولات، دانشگاهها هستند. دانشگاه میتواند کارى کند که کشور و ملت و تاریخ ما در این تحول برنده باشد؛ میتواند هم خداى نکرده کارى کند که نه، برنده نباشد. به نظر من دانشگاه در این زمینه مسئولیت بسیار حساس و بزرگى دارد.
بیانات در دیدار جمعی از پژوهشگران و مسئولان شرکتهای دانشبنیان1391/05/08
عرصه، عرصهى حرکت عمومى و ماندگارِ تاریخى ملت است. از لحاظ تاریخى، حرکت امروز ما یک حرکت ماندگار است. یعنى سرنوشت ایران را امروز ملت ما شاید براى قرنها دارند رقم میزنند و معین میکنند. همیشه چنین موقعیتى پیش نمىآید؛ در همهى مقاطع تاریخى، این وضعیت پیش نمىآید؛ در زمان ما خوشبختانه پیش آمده. این انقلاب، کشور را و ملت را در معرض یک حرکت مؤثرِ ماندگارِ طولانى و تاریخى قرار داده.
خب، ما باید هر کدام نقش خودمان را بشناسیم و آن را ایفاء کنیم. یکى از بخشهاى ما، اقتصاد است و خاصیت اقتصاد در یک چنین شرائطى، اقتصاد مقاومتى است؛ یعنى اقتصادى که همراه باشد با مقاومت در مقابل کارشکنى دشمن، خباثت دشمن؛ دشمنانى که ما داریم. به نظر من یکى از بخشهاى مهمى که میتواند این اقتصاد مقاومتى را پایدار کند، همین کار شماست؛ همین شرکتهاى دانشبنیان است؛ این یکى از بهترین مظاهر و یکى از مؤثرترین مؤلفههاى اقتصاد مقاومتى است؛ این را باید دنبال کرد.
بیانات در دیدار جمعی از پژوهشگران و مسئولان شرکتهای دانشبنیان1391/05/08
آنچه که من به طور خلاصه در پایان مطالبم میخواهم عرض کنم، این است که هم دانشگاهها، هم دستگاههاى دولتى، هم آحاد مردمى که خوشبختانه توانائى و استعداد این کار را دارند، چه از لحاظ علمى، چه از لحاظ توانائىهاى مالى، باید تلاش کنند مسئولیت زمان خود و مقطع تاریخى حساس خود را بشناسند و به آن عمل کنند. این که ما عرض کردیم «اقتصاد مقاومتى»، این یک شعار نیست؛ این یک واقعیت است. کشور دارد پیشرفت میکند. ما افقهاى بسیار بلند و نویدبخشى را در مقابل خودمان مشاهده میکنیم. خب، بدیهى است که حرکت به سمت این افقها، معارضها و معارضههائى هم دارد. بعضى از این معارضهها انگیزههاى اقتصادى دارد، بعضى انگیزههاى سیاسى دارد؛ بعضى منطقهاى است، بعضى بینالمللى است. این معارضهها در مواردى هم منتهى میشود به همین فشارهاى گوناگونى که مشاهده میکنید؛ فشارهاى سیاسى، تحریم، غیر تحریم، فشارهاى تبلیغاتى - اینها هست - لیکن در لابهلاى این مشکلات، در وسط این خارها، گامهاى استوار و همتها و تصمیمهائى هم وجود دارد که بناست از وسط این خارها عبور کند و خودش را به آن نقطهى مورد نظر برساند؛ وضع کشور الان اینجورى است.
انتصاب حجتالاسلاموالمسلمین اراکی به سمت دبیرکلی مجمع تقریب مذاهب اسلامی1391/04/24
در شرایطی که بیداری اسلامی و تحولات خیرهکنندهی پس از آن، جهان اسلام را در یکی از حساسترین مقاطع تاریخ قرار داده، وحدت امت اسلامی و تقریب مذاهب اسلامی محوری اساسی برای تحصیل و حفظ پیروزیهای این حرکت مبارک است.
بیانات در دیدار شرکتکنندگان در اجلاس جهانی «زنان و بیدارى اسلامى»1391/04/21
این حادثهى بزرگى که در دنیاى اسلام به وجود آمده است که از تونس شروع شد و در مصر عظمتى پیدا کرد و بعد به کشورهاى دیگر منتقل شد، این یک حادثهى عجیبى است، نظیر ندارد؛ در تاریخ ما هرچه انسان نگاه میکند، این حادثه یک حادثهى عظیمى است، حادثهى معمولى نیست. این حادثه میتواند مسیر دنیا را عوض کند، میتواند تسلط ظالمانهى استکبار و صهیونیزم را بر دنیاى اسلام، که سالهاى متمادى است ادامه دارد، قطع کند، میتواند امت اسلامى را متشکل کند؛ به شرط اینکه تداوم پیدا کند. حرکتهاى اسلامى داراى موفقیتهائى هستند و در خطرِ شکستهائى هستند؛ آسیبهائى متوجه اینها میشود، باید این آسیبها را شناخت و از آنها پیشگیرى کرد. امروز خوشبختانه ملتهاى مسلمان در شمال آفریقا خوش درخشیدند، خوب حرکت کردند. حرکت، حرکت عظیمى است و بحمداللَّه تا امروز حرکت موفق بوده است؛ لکن توجه کنید که غرب و در رأس آنها آمریکا و صهیونیسم با همهى وجود به میدان آمدهاند و بیشتر به میدان خواهند آمد تا بتوانند این حرکت را مهار کنند و بر این امواج سوار بشوند؛ ملتها باید بیدار باشند. آنها غافلگیر شدند، نمیتوانستد و نتوانستند پیشبینى کنند. این غافلگیرى مکر الهى است؛ «و مکروا و مکر اللَّه واللَّه خیر الماکرین».
بیانات در دیدار شرکتکنندگان در اجلاس جهانی «جوانان و بیدارى اسلامى»1390/11/10
بدانید امروز تاریخ جهان، تاریخ بشریت، بر سر یک پیچ بزرگ تاریخى است. دوران جدیدى در همهى عالم دارد آغاز میشود. نشانهى بزرگ و واضح این دوران عبارت است از توجه به خداى متعال و استمداد از قدرت لایزال الهى و تکیهى به وحى. بشریت از مکاتب و ایدئولوژىهاى مادى عبور کرده است. امروز نه مارکسیسم جاذبه دارد، نه لیبرالدموکراسى غرب جاذبه دارد - مىبینید در مهد لیبرالدموکراسى غرب، در آمریکا، در اروپا چه خبر است؛ اعتراف میکنند به شکست - نه ناسیونالیستهاى سکولار جاذبهاى دارند. امروز در میان امت اسلامى، بیشترین جاذبه متعلق است به اسلام، به قرآن، به مکتب وحى؛ که خداى متعال وعده داده است که مکتب الهى و وحى الهى و اسلام عزیز میتواند بشر را سعادتمند کند. این یک پدیدهى بسیار مبارک و بسیار مهم و پرمعنائى است.
امروز در کشورهاى اسلامى علیه دیکتاتورىهاى وابسته قیام شده است؛ این مقدمهاى است براى قیام علیه دیکتاتورى جهانى و دیکتاتورى بینالمللى، که عبارت است از دیکتاتورى شبکهى فاسد و خبیث صهیونیستى و قدرتهاى استکبارى. امروز استبداد بینالمللى و دیکتاتورى بینالمللى متجسم است در دیکتاتورى آمریکا و پیروان آمریکا و شبکهى شیطانى و خطرناک صهیونیستى. امروز اینها با روشهاى مختلف و با ابزارهاى گوناگون در همهى دنیا دارند دیکتاتورى میکنند. آنچه شما در مصر انجام دادید، در تونس انجام دادید، در لیبى انجام دادید، در یمن دارید انجام میدهید، در بحرین دارید انجام میدهید، در کشورهاى دیگر انگیزهى آن بشدت به وجود آمده است، جزئى از مبارزهى با این دیکتاتورى خطرناک و مضرى است که دو قرن است دارد بشریت را فشار میدهد. این پیچ تاریخىاى که گفتم، عبارت است از تحول از سیطرهى چنین دیکتاتورىاى به آزادى ملتها و حاکمیت ارزشهاى معنوى و الهى؛ این پیش خواهد آمد؛ استبعاد نکنید.
بیانات در اجتماع بزرگ مردم کرمانشاه1390/07/20
آن کسانى که توصیه میکردند ما روشهاى نظام سرمایه دارى را دنبال کنیم، آنها را یاد بگیریم، آنها را عمل کنیم، به این واقعیتها نگاه کنند، ببینند که نظام سرمایهدارى چیست؛ بنبست کامل. امروز نظام سرمایهدارى در یک بنبست کامل است. ممکن است نتائج این بنبست سالها بعد به نتائج نهائى برسد، اما بحران غرب به طور کامل شروع شده.
دنیا در حال یک پیچ تاریخى است. ملت عزیز ما، ملتهاى مسلمان، امت عظیم اسلامى، میتوانند نقش ایفاء کنند. اینجاست که اسلام، تعالیم اسلام، روش اسلام به کار نیاز مردم دنیا مىآید؛ و اینجاست که نظام جمهورى اسلامى میتواند الگو بودن خودش را براى همهى مردم دنیا اثبات کند.
بیانات در دیدار جمعی از جانبازان قطع نخاعى1390/07/06
کشور ما، نظام جمهورى اسلامى و ملت ایران کار بزرگى را انجام داد. آن حادثهاى که در ایران اتفاق افتاد و مسیر تاریخ را عوض کرد، واقعاً در قالب الفاظ نمیگنجد. حالا سى سال از انقلاب گذشته؛ وقتى سیصد سال بگذرد، کسانى که ناظرند و این حادثهى عظیم را مىبینند، آنها حس میکنند که چه اتفاقى افتاده؛ چه پیچ عظیمى در تاریخ امت اسلامى، و فراتر از آن، در تاریخ بشریت، اتفاق افتاده. کار بزرگى شده؛ ماها بخشهاى کوچکى از آن را حس کردیم و لمس کردیم و دیدیم و مىبینیم.
خب، این کار بزرگى که ملت ایران در انقلاب به رهبرى امام بزرگوار - آن مرد الهى و آسمانى - انجام داد، براى این ملت هزینه دارد. کار بزرگى بود، هزینهاش هم سنگین است؛ اینها جزو هزینههایش است. ملت بزرگ ما تعدادى را از دست داد - که شهید شدند - تعدادى مثل شماها شدند، تعدادى یک درجه از شماها پائینتر هستند؛ اینها جزو آن هزینههائى است که براى آن کار بزرگ، این ملت دارد میدهد.
خطبههاى نماز عید سعید فطر1390/06/09
امروز دنیا دارد یک بخش مهمى از تاریخ خود را میگذراند. ما باید در این فصل، در این بخش، در این مقطع، خیلى بهوش باشیم، خیلى مراقب باشیم؛ بفهمیم چه کار داریم میکنیم. اگر در بین خودمان کدورتها و بددلىها و بدجنسىها و ناسازگارىها وجود داشته باشد - چه بین آحاد مردم، چه بین مسئولین و مردم، چه بین مسئولین با یکدیگر - نخواهیم توانست به این وظائف بزرگى که امروز متوجه به ماست، عمل کنیم. این یک توصیهى مهم است، یک ضرورت اصلى است.
ضرورت دیگر، احساس کار و تحرک است. همهى کشور، همهى آحاد مردم، همهى مسئولین - که «کلّکم مسئول»(4) - بایستى تحرک و نشاط کار داشته باشند. باید از خودمان تنبلى و توانى و زمینگیرى را دور کنیم. امروز به کار نیاز هست؛ کار علمى، کار اقتصادى، کار سیاسى، کارهاى بزرگ اجتماعى. هر کسى در هر جا هست، میتواند براى خودش برنامهى کارى را تعریف کند؛ این یکى از ضرورتهاست، که امیدواریم خداى متعال به همهى ما توفیق بدهد.
بیانات در دیدار جهادگران بسیج سازندگى1389/06/31
عزیزان من! کشور شما و ملت شما در یک پیچ خطرناک تاریخى در حال حرکت است. سى سال است ما داریم این پیچ را طى میکنیم. به نقاط خطرناک، خطرخیز رسیدیم، از آن عبور کردیم؛ لکن تمام نشده. این نقطهى حساس تاریخى فقط مربوط به تاریخ ایران نیست، مربوط به تاریخ امت اسلامى است. امت اسلامى که قرنهاست دچار رکود است، مورد تحقیر است، دچار عقبماندگى از کاروان تمدن است، دچار برخى یا بسیارى حکام و زمامداران فاسد و دیکتاتور است، امروز نوبت این فرا رسیده است که امت اسلامى خود را از زیر بار این همه مشکلات، این همه آلودگىها، این همه گرفتارىها خلاص کند. ملت ایران قدم بزرگ اول را برداشته است. دنیا، دنیاى تعارض است، دنیاى جنگ است، دنیاى کشتىگیرىهاى مادى میان قدرتهاست؛ قدرتهائى که نمیخواهند ملتهاى مستقل سر بلند کنند و احساس شخصیت و حضور بکنند، ساکت نمیمانند، بیکار نمیمانند؛ بخصوص که میدانند امت اسلامى از یک استعداد درونىِ برخاستهى از احکام اسلامى برخوردار است؛ لذا صفکشى میکنند، که دیدید صفکشى کردند. از اولِ انقلاب اسلامى، صفبندى میان جبههى مستبدان بینالمللى، زیادهخواهان بینالمللى و میان ملت بزرگ و شجاع ایران شروع شد. وانمود میکنند هدف، ایران است؛ اما هدف، اسلام است؛ هدف، امت اسلامى است. میدانند که موتور این حرکت عظیم، معنویت است، قرآن است، اسلام است؛ لذا با اسلام و قرآن معارضند. البته خطشکن ملت ایران است و ضربات را به خطشکن متوجه میکنند. اما این نیروى عظیم خطشکن، با گذشت بیش از سه دهه، نه فقط پاهاش سست نشد، نه فقط عزمش متزلزل نشد، نه فقط عقبنشینى نکرد، بلکه شتاب خود را بیشتر هم کرد.
بیانات در دیدار اعضاى بسیجى هیئت علمى دانشگاهها1389/04/02
ما امروز در یک برههى حساس به سر میبریم. اگر من بخواهم آن لبّ تلقى و برداشت خودم را به شما عرض بکنم - که شاید در یک مجال کوتاه، برایش استدلال هم نشود ارائه کرد؛ البته مستدل است، منتها شاید در دو کلمه نشود استدلالى برایش بیان کرد - این است که مراکز استکبارى جهانى در مقابلهى با حرکت اسلامى که نماد واقعىاش جمهورى اسلامى است، دارند آخرین تلاشهاى خودشان را میکنند. در بسیارى از عرصهها تلاشهایشان و تدابیرشان به بنبست خورده و کار از دستشان در رفته است. این کمربندى که اینها بر دور مسائل جهانى کشیده بودند و حیطهبندىاى که کرده بودند، در حساسترین نقاط روى زمین یعنى خاورمیانه، این کمربند پاره شده - یا سست شده، حداقلش این است؛ ولى به نظر من پاره شده - و از دستشان در رفته است.
خدا مرحوم آ شیخ حسین لنکرانى، روحانى سیاسىِ کهنهکار قدیمى را رحمت کند. ایشان سالهاى 53 و 54 یا شاید هم زودتر - سالهاى اواخر دههى چهل - وضعیت رژیم طاغوت را تشبیه میکرد به کسى که روى یک گنبدى رفته و یک دستمال ابریشمى هم دستش است که توى آن پر از گردوست؛ و گوشهى این دستمال وا شده، و گردوها همین طور دارد میریزد؛ این میخواهد این گردو را بگیرد، یک گردو از آن طرف مىافتد، یک گردوى دیگر، یک گردوى دیگر، خودش هم روى گنبد است! بالاخره آدم روى زمین صاف، باز میتواند گردوها را هر جور هست جمع کند.
به نظر من امروز نظام سلطه در مواجههى با حرکت اسلامى یک چنین حالتى دارد. جاپایش محکم نیست؛ زیرا بسیارى از شگردهاى تبلیغاتىِ استواربنیانِ قدیمىِ اینها براى مردم دنیا رو شده است. امروز در جامعهى آمریکا، خشم عمیق از حضور قدرتمند لابى صهیونیستى بتدریج دارد توسعه پیدا میکند. این نارضائى در بین مردم آمریکا - که مرکز تحرک صهیونیستها و قدرتمندان صهیونیستى و سرمایهداران صهیونیست است - بتدریج دارد به وجود مىآید؛ البته رژیم حاکم در آمریکا بر مردم بسیار سخت میگیرند - یک نوع خاص سختگیرى - و آنچنان اینها را مشغول زندگى و گرفتار زندگى میکنند که فرصت سر خاراندن ندارند؛ در عین حال این حالت دارد به وجود مىآید. این اطلاعات موثق ماست. در کشورهاى اروپائى هم به یک نحو دیگر. کشورهاى اسلامى که معلوم است. کشورهاى خاورمیانه که معلوم است. ملتها حالت نفرت - و بعضاً بغض - نسبت به رژیم ایالات متحده و مجموعهى سلطه در دنیا دارند. این را هم نمیتوانند جمع کنند؛ هى تلاش میکنند، اما نمیتوانند جمع کنند.
اگر نظام جمهورى اسلامى در دنیا سر نکشیده بود و طلوع نکرده بود، مشکل آنها به این زودى پیش نمىآمد و ممکن بود این مشکل پنجاه سال دیگر براى آنها بُروز پیداکند؛ ممکن هم بود این مشکل به این زودىها پیش نیاید. اما حضور جمهورى اسلامى و ظهور جمهورى اسلامى کار را بر اینها مشکل کرده؛ لذا بشدت دشمنند. دشمنى هم میکنند؛ اما دشمنى دستپاچه و سراسیمه. دشمنىها از این قبیل است. حالا کارهائى که میکنند، تدابیرى که میکنند، جنجالهائى که میکنند، تبلیغاتى که دنبالش میگذارند، یک قطعنامه در سازمان ملل، چند قلم تحریم، بعد هم بزرگنمائى تحریمها، بیش از آنچه که واقعیت دارد این تحریمها را اهمیت دادن، بعد تهدید نظامى را هم به صورت احتیاطاً نیمبند پشت سرش نگه داشتن، همه به خاطر این است که اینها در مواجههى با این حرکت عظیم و متین و بنیانى اسلامى در کلیهى جهان اسلام، دچار انفعالند. ملت ایران هم پیشرو این حرکتند.
البته زحماتى را ایجاد میکنند؛ شکى نیست. در همهى برخوردهاى اجتماعى زحمتهائى وجود دارد؛ اما انسان زحمتها را تحمل میکند براى اینکه به منافع بزرگتر و به نقطهى عالىترى برسد. امروز اینجورى است. بنابراین، این مقطع از این نظر که گفتم مقطع حساسى است و احتیاج به کار هست، احتیاج به تلاش هست.
پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی بمناسبت کنگره عظیم حج1385/10/08
امروز چه بخواهند و چه نخواهند حرکتی عمیق و ریشه دار در دنیای اسلام آغاز شده است و همین حرکت است که در زمان متناسب خود به استقلال و عزت و حیات دوبارهی امت اسلامی خواهد انجامید.
این یک مقطع تاریخی تعیین کننده است. نخبگان و علماء و روشنفکران وظیفهی سنگینی در این مقطع بر دوش دارند. هرگونه ضعف و سست عنصری و غرضورزی و کوتاهی آنان میتواند به فاجعه منتهی شود. علمای دین در برابر اختلاف افکنی مذهبی ساکت ننشینند؛ روشنفکران در دمیدن روح امید در جوانان کوتاهی نکنند؛ سیاستمداران و زمامداران، مردم خود را در صحنه نگهدارند و به آنان تکیه کنند؛ دولتهای اسلامی همبستگی میان خود را تقویت کنند و از این قدرت حقیقی در برابر تهدید سلطه گران بهره مند شوند.
بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان زنجان1382/07/22
ملت و کشور ما پس از گذراندن دوران طولانى سلطههاى استبدادى و خاندانهاى پادشاهى - که یکى پس از دیگرى آمدند و رفتند - در حالى وارد مرحله دنیاى نو شد که از طرفى عصر دیکتاتورى در آن تمام نشده بود، و از طرف دیگر دوران وابستگى در آن آغاز شده بود. اگر به مقطع اخیر تاریخى کشورتان - قبل از انقلاب - نگاهى بکنید، مىبینید ما در حول و حوش این پیچ تاریخى که انقلاب آن را براى ما بهوجود آورد، در چه وضعى بودیم؛ در این صورت مىتوانیم موقعیت کنونى خود را درست تشخیص دهیم. در آن مقطع، عصر استبداد و دیکتاتورى در این کشور به عصر وابستگى تبدیل شد. البته وابستگى کشور دفعتاً پیش نیامد، بلکه از اواخر دوران قاجار بتدریج وابستگى به اقتصاد و سیاستهاى جهانى و دولتهاى بیگانه با دادن امتیازات پىدرپى به خارجیها - که به زیان ملت ایران بود - شروع شد. بعد وقتى دوران استبداد بهخاطر نهضت مشروطیت و قضایاى دیگر ضعیف گردید، ناگهان عَلَم شوم و ننگین وابستگى در حکومت پهلوى بلند شد؛ یعنى حاکمیت سیاستهاى وابسته و قراردادهاى تحت فرمان و حاکمان و شخصیتهاى سیاسىِ دستنشانده و گوش به فرمان خارجى؛ البته دیکتاتورى هم در آن بود و روزبهروز خطرناکتر و مدرنتر و سختتر هم مىشد. انقلاب در چنین شرایطى به پیروزى رسید؛ یعنى ملت ایران در آنِ واحد حرکت عظیمى را شروع کرد که هم علیه دیکتاتورى و استبداد و حکومتهاى خودکامهاى بود که قرنهاى متمادى بر این کشور حاکم بودند، و هم این حرکت بر ضدّ وابستگى، دستنشاندگى، گوشبهفرمانبودن و تابع قدرتهاى بیرونِ این مرزها قرار داشتن بود. انقلاب در مقابل این دو عارضه که براى کشور ما بسیار عمیق و دیرین و خطرناک بود، پنجهدرپنجه انداخت. لذا کار انقلاب دشوار بود.
بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان سپاه1370/06/27
شما برادران عزیز، جوانان کارآمد و جبههدیده و رنجکشیده و صاحب مسؤولیت، توجه داشته باشید که از آغاز پیروزى انقلاب و آغاز پیدایش سپاه پاسداران انقلاب اسلامى حرکتى آغاز شده است، و این با تمام شدن جنگ تمام نشد؛ با رحلت امام تمام نشد؛ با حوادث گوناگون تمام نمىشود؛ این حرکت ادامه دارد؛ ما هنوز در وسط راهیم.
اگر خداى متعال اراده بفرماید، ما صحنهها و مراحل گوناگون خواهیم دید. ما در آینده باید شاهد چیزهاى بزرگ باشیم. تاریخ دارد عوض مىشود. یکى از پیچهاى مهم حرکت تاریخ، در زمان من و شما دارد طى مىشود. پیچهاى تاریخ، در طول سالهاى متمادى طى مىشود. گاهى عمر یک نسل یا دو نسل، در تاریخ یک لحظه است. ما در یکى از همان پیچهاى عمده و در یکى از همان نقاط عطفیم.
امروز به دوران نبىّاکرم (صلّىاللَّهعلیهوالهوسلّم) نگاه کنید؛ از دور، پیچ را مىشود دید. از نزدیک در حین حرکت، هیچکس ملتفت نیست که چه کارى دارد انجام مىگیرد؛ مگر هوشمندان. از اینجا شما مىفهمید که بشریت در دوران صدر اسلام، مشغول چگونه حرکتى بود و چه کار مىکرد. نه اینکه بخواهم دوران نورانى نبىّاکرم را با دورههاى دیگر مقایسه کنیم، اما آنچنان کارى را امروز داریم انجام مىدهیم؛ یا بهتر بگویم، امروز دنیا در حال آنچنان تحولى است که آن روز بود؛ آن روز هم کسى باور نمىکرد.
شما خیال مىکنید قدرتهایى که آن روز بر دنیا مسلط بودند، کمتر از قدرت استکبارى امریکاى امروز احساس قدرت مىکردند؛ نه، آنها هم همینطور احساس قدرت مىکردند. ببینید با پیامبران چگونه حرف مىزدند. ببینید برخورد تمدنها با کسانى که برخلاف هوىها و هوسهاى آنها حرف مىزدند، چهقدر تحقیرآمیز بود.
به این ماجراى سه نفر پیامبرى که به شهر «انطاکیه» مبعوث شدند، توجه کنید؛ «و اضرب لهم مثلا اصحاب القریة اذ جائها المرسلون. اذ ارسلنا الیهم اثنین فکذّبوهما فعززنا بثالث فقالوا انّا الیکم مرسلون»(3). این سه پیامبر، به سردمداران یک تمدن گفتند که ما هدفى داریم، پیامى داریم و آمدهایم با شما حرف بزنیم. مسأله، مسألهى کوهنشینى و سنگتراشى نیست؛ مسألهى تمدن امپراتورى کذایى روم با آن جاه و جلال و با آن آثار عظیم تاریخى است. این «انّا الیکم مرسلون»، در بیان قرآن که مبنى بر ایجاز است، یک کلمه است. پیامبران یک کلمه گفتند که ما به سوى شما فرستاده شدهایم. اینطور نبوده که همهى مردم «انطاکیه» را یکجا جمع کردند و این سه نفر رفتند سخنرانى کردند و گفتند: «انّا الیکم مرسلون»؛ نه، «انّا الیکم مرسلون»، همانطورى گفته شد که امام در طول این ده سال به دنیا گفت. امام همین را مىگفت دیگر؛ «انّا الیکم مرسلون». اى بشر غافل! اى انسان اسیر دست چند فامیل سیاسى و صنعتى عالم! اى ملتهاى تحقیرشده! ما آمدهایم شما را نجات بدهیم، ما آمدهایم با شما حرف بزنیم. امام ده سال این را مىگفت؛ «انّا الیکم مرسلون». شاید آن پیامبران هم در طول مدتى این حرف را زدند.
«قالوا ما انتم الّا بشر مثلنا و ما انزل الرّحمن من شىء ان انتم الّا تکذبون»(4). از طرف مقابل، تکذیب و تحقیر: نه آقا، شما چه مىگویید؟ شما چه حرف تازهیى براى بشریت دارید؟ شما هم مثل بقیهى مردمید؛ اسلامِ مخصوص خودتان را آوردهاید و حرف مخصوص خودتان را مىزنید؛ همین لحنى که سردمداران مادّیگرى مظلم و منحوس دنیا، با انقلاب و با امام و با داعیان حق و پرچمداران حق، حرف زدند و امروز حرف مىزنند.
«قالوا ما انتم الّا بشر مثلنا و ما انزل الرّحمن من شىء ان انتم الّا تکذبون. قالوا ربّنا یعلم انّا الیکم لمرسلون. و ما علینا الّا البلاغ المبین»(5). حملهى مجدد، از طرف پیامبران است: نه، مقدسات را به شهادت مىگیریم که ما به خیر شما حرف مىزنیم. ما فرستادهایم، ما رسالت داریم، ما با شما حرف داریم. به وجدانتان مراجعه کنید، به ادیانتان مراجعه کنید، به اندیشمندان پاکنهادتان - اگر دارید - مراجعه کنید. ما مىخواهیم حرفمان را به شما برسانیم - «البلاغ المبین» - نمىخواهیم به دست خودمان در هر نقطهیى، خشتى را از اینرو به آنرو برگردانیم. ما مىخواهیم انگیزش را در شما به وجود بیاوریم؛ صادر کردن اندیشه و فکر و انقلاب و فرهنگ؛ همانىکه بیش از همه چیز دشمن از آن خائف است.
تا صحبت بلاغ مبین در میان مىآید، طرف مقابل جبههاش خشنتر مىشود. اینجا دیگر صحبت تحقیر نیست؛ «قالوا انّا تطیّرنا بکم لئن لم تنتهوا لنرجمنّکم و لیمسّنّکم منّا عذاب الیم»(6). اینجا دیگر صحبت این نیست که در تبلیغات خود لبخند تمسخر بزنند و بگویند حرف نو آوردند، لکن مبانى کهنه را ترویج مىکنند؛ نخیر، صفبندى است. او مىگوید شماها براى بشریت مضرید؛ او که خودش بزرگترین ضربه را به حیات انسان زده است! مىگوید اگر شما از این رسالت و از این حرف دست برندارید، تهدید مىشوید؛ «لیمسّنّکم منّا عذاب الیم». آنوقت اینجاست که پیامبر در مقابلهى با این روش، باز به یک ضربهى متقابل مضاعف دست مىزند؛ «قالوا طائرکم معکم أئن ذکّرتم بل انتم قوم مسرفون»(7).
این حادثه همیشه بوده، امروز هم هست. آن روز هم دنیا و دنیاداران در مقابل حرکت پیامبر، با چهرهى خشن و سرد و با کمال خشونت رفتار مىکردند؛ مخصوص امروز نیست؛ اما در همهى موارد هم آن جبههیى که در نهایت عقبنشینى کرده، همان جبههى متکبر و مستکبر بوده است. این جاست که تاریخ روزبهروز تکامل پیدا کرده است. تفسیر الهى تاریخ، این است. تکامل تاریخ، یعنى این.
بیانات در دیدار با اعضاى شوراى هماهنگى تبلیغات اسلامى و مسؤولان ستاد برگزارى دههى فجر1369/10/11
دههى فجر آمد و این سلسلهى غلط، این هندسهى معیوب و این رشتهى بیمار را قطع کرد و تمام شد. آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت. دیگر آنجایى که حکومت، غالب و فاتح و آقا و قدَرقدرت و صاحباختیار است، گذشت. دورهیى آمده که اگر آقایى هست، خود مردمند. وقتى که امام سر کار آمد، مردم او را قبول داشتند و مظهر قدرت مردم بود. او از خودش چیزى نداشت، از پدرش چیزى به ارث نبرده بود، با شمشیرش چیزى علیه مردم به دست نیاورده بود؛ بلکه شمشیر مردم در دست او بود و بر سر ضد مردم و بر سر مهاجم و استعمارگر و توطئهچى و کودتاچى زد. هر وقت هم مردم اراده مىکردند که شمشیر را از دستش بگیرند، متعلق به خودشان بود و او هم دو دستى تقدیم مىکرد و طلبى از کسى نداشت. ببینید، این بناى حکومت جمهورى اسلامى است. این برکات، این انتقال مهم و این تغییر خط، در نقطهى دههى فجر انجام گرفته است. این لحظهى تاریخى، لحظهى مهمى است.
شما ولادت پیامبر(ص) و ائمه(ع) را جشن مىگیرید. صدها سال است که ولادت مسیح(ع) را جشن مىگیرند. چرا ولادتها اهمیت و ارزش دارند؟ به خاطر اینکه یک مقطع حساس و تعیینکننده و یک نقطهى عطف و یک پیچش در تاریخند. یعنى تاریخ در خطى مىرفت؛ اما در این لحظه، به یک سمت دیگر پیچید. این، نقطهى پیچ و نقطهى عطف و نقطهى انعطاف به یک سمت دیگر است. اگر ما با این حساب نگاه کنیم، اهمیت دههى فجر خیلى زیاد است.
ما در تاریخ، واقعاً مثل دههى فجر نداریم. حتّى اسلام با آن عظمت، در دههى فجر براى ما اثر بخشید. آیا غیر از این است؟ اسلامى که نبىّاکرم(صلّىاللَّهعلیه والهوسلّم) آورد، در روزگار امویها و عباسیها به ما اثر نبخشید. البته آثار درجهى دو را به این ملت داد و افراد برجسته و شخصیتهاى ناب و عرفا و علما و زهادى بندرت پیدا شدند و توانستند در آن فضا پروازى بکنند؛ اما عامه و تودهى مردم و نیز نظام اجتماعى، از آن برکات خیرى ندید. آن برکات، امروز خودش را نشان مىدهد.