حبابی به شکل علم(مقاله)
- در اینجا ما دانستنی هایی را که غرب آن ها را کشف کرده را رد نمی کنیم بلکه در آن ها تشکیک ایجاد می کنیم، آیا اکثر نظریات غربی بر اساس حدس و گمان نیست، به گونه ای که بسیاری از آن ها تا کنون به صورت حقیقی اثبات نشده اند و ما همه آن نظریات را به عنوان یک سری علوم در جامعه خود تدریس می کنیمبه گونه ای که مخاطبان( دانش آموزان و و دانشجویان و . . . ) ، آنها را به عنوان حقایق می پندارند و حتی اجازه ندارندکه بگویند این ها از کجا آمده و بر چه اساسی پایه گذاری شده است.
- چه کسی عالم تر است؟!
- کسی که به خدا نزدیک تر است یا کسی که اطلاعات و تجربه اش بیشتر است و مدرک معتبری از دیدگاه خودشان دارند.
- آیا خداوند تبارک و تعالی از همه عالم تر نیست و آیا او عین العلم نیست، آیا با نزدیک شدن به عین العلم ، علم بیشتری را کسب نمی کنیم؟!
- هرکسی به حضرت رب العالمین نزدیک تر باشد یقیناً عالم تر است و هرکس از او دورتر باشد جاهل تر است، هرچند دانش، اطلاعات و تجربه های زیادی داشته باشد.
- بعد از خدا عالمترین فرد ولی اوست و بعد از ولی، نایب ولی و . . .
- آیا کسانی که خود را از خدا در بهره مندی از دانستنی ها جدا می بینند و منکر بهره مندی قلب خویش از انوار الهیه در این باب می شوند عالم هستند یا جاهل؟!
- اگر جاهل هستند پس چرا هدایت بخشی به جوامع زیدی را هم اکنون جاهلان و از خود و خدا بی خبران به دست گرفته اند و آن ها را نیز به اعماق چاه های ظلمانی می کشند؟ خوشا به جامعه ای که طناب را پاره کند و طنابی جدید شوی آسمان بیندازد و بالا رود.
- آیا پیروی ما از آنان به دلیل این نیست که ما گمان می بریم که آن ها عاقل هستند و مسیرشان صحیح؟
- آیا آن ها از seience به عنوان کشف و دانستن روابط عالم ماده یاد نمی کنند؟
- آیا علم به معنای واقعی اش نوری نیست که بر قلب انسان به اذن خدا نازل می شود و باعث کشف ارتباط انسان با خدا می شود؟
- چرا روح حاکم بر seience ، روحیاز خدا منقطع است؟ با این که ممکن است در تجربه در بعضی از مواقع به نکات صحیحی دست پیدا کرده باشند ولی فقط ظاهر را متوجه می شوند و به هیچ عنوان نمی توانند بدون ارتباط با حضرت رب العالمین متوجه باطن حقیقی شوند.