.:بسم الله الرحمن الرحیم:.
در آداب المتعلمین - یعنى آداب احترام شاگرد به استاد - کتابها نوشته شد. شهید ثانى، کتابى تحت عنوان «منیةالمرید فى اداب المفید والمستفید» دارد؛ یعنى استاد و مستفید (شاگرد) آدابشان در مقابل هم چیست. شاگرد بایستى مثل نوکرِ استاد باشد. واقعاً هم ماها در حوزههاى علمیه همینگونه بودیم. حقیقتاً اگر استادى اجازه مىداد که شاگرد دنبال سرش تا خانه او را بدرقه کند، این شاگرد خوشحال بود. اصلاً شاگرد، استاد را انتخاب مىکند. حوزه، براى انتخاب استاد،
اجبارى نیست. هنوز هم همینطور است. طلبه، این درس و آن درس مىرود و
بالاخره یکى را انتخاب مىکند. بعد سر درس اشکال مىکند و هیچ حرفى را از استاد
تعبدى قبول نمىکند. الان هم همینطور است. الان هم هرکس باشد، فرقى
نمىکند. من وقتى در اینجا درس مىدهم، طلبهها مىآیند اشکال مىکنند و
تا وقتى که باور و قبول نکنند، ساکت هم نمىشوند. اگر هم ساکت بشوند،
مىگویند اشتباه کردیم. یعنى در محیطهاى علمى ما، نسبت به حرف استاد هیچ تعبدى نیست و شاگرد اینطور با استاد جرى برخورد مىکند. اما همین شاگرد با آن استادى
که اینگونه جرى برخورد مىکند، مثل نوکر اوست. حالا البته به آن شدت سابق
نیست. تا زمانهاى ما واقعاً بود، ولى هنوز هم با محیط دانشگاه خیلى فرق
دارد. یعنى شاگردى رد بشود و به استادش احترام نکند، اصلاً چنین چیزى معقول نیست؛ چه رسد به اینکه به استادش اهانت کند. اگر اهانت کند، مىگویند چرا اهانت مىکنى، به درسش نیا، چه اجبارى دارى؟
غرضم حرف آن آقاست که مىگفت: چندین قرن - مثلاً دوازده یا سیزده قرن - علم و دین همراه بود. شاگرد در تاریکى باید جلوتر از استاد برود که اگر چالهیى هست، او بیفتد، استادش نیفتد. باید مثل نوکرِ استادش باشد. آن روز مىگفتند که پنجاه سال است علم و دین از هم جدا شده است. ...
۱۳۶۹/۰۸/۰۱
بیانات در دیدار با وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکى و رؤساى دانشگاههاى علوم پزشکى سراسر