گزیده بیانات:
این
را شما بدانید؛ این آقایانی که مشغول کار هستند، اینها افرادی هستند مورد
اعتماد ما، من در مورد آنها هیچ تردیدی [ندارم]؛ در آنچه تا حالا بودند،
انشاءالله بعد از این هم تردیدی بهوجود نخواهد آمد؛ هیچ تردیدی نسبت به
آنها ندارم. لکن درعینحال جدّاً دغدغه دارم؛ این دغدغه ناشی از آن است که
طرف مقابل بشدّت اهل فریب و دروغ و نقضعهد و حرکت در خلاف جهت صحیح است؛
طرف مقابل اینجوری است.
ما هنوز هیچ چیز در اختیار نداریم، هیچ الزامی
بهوجود نیامده است. اینکه حالا تبریک میگویند، به بنده تبریک میگویند، به
دیگران تبریک میگویند، بیمعنی است، چه تبریکی؟ آنچه تا کنون انجام گرفته
است نه اصل توافق و مذاکرهی منتهی به توافق را تضمین میکند، نه محتوای
توافق را تضمین میکند؛ هیچ کدام را؛ حتّی تضمین نمیکند که این مذاکرات تا
به آخر برسد و به یک توافق منتهی بشود؛ اینکه تا الان انجام گرفته،
اینجوری است؛ همه چیز مربوط به بعد از این است.
مردم به این حقیر
ضعیف اعتماد کردند، بنده هم به تک تک این ملّت اعتماد دارم؛ به این حرکت
عمومی اعتماد دارم؛ معتقدم «یَدُ اللهِ مَعَ الجَماعَة»؛ اعتقاد دارم دست
خدا است که دارد کار میکند.
من البتّه هیچوقت نسبت به مذاکرهی با آمریکا خوشبین نبودم. نه از باب یک توهّم بلکه از باب تجربه؛
تجربه کردیم. نه از باب یک حالا اگر یک روزی ــ ما که در آن روز قاعدتاً
نخواهیم بود ــ شماها انشاءالله در جریان حوادث و جزئیّات و یادداشتها و
نوشتههای این روزها قرار بگیرید، خواهید دید که این تجربهی ما از کجا
حاصل شده؛ تجربه کردیم. لکن با وجود اینکه من خوشبین نبودم به مذاکرهی با
آمریکا، با این مذاکرات موردی، مخالفت نکردم، موافقت کردم؛ از
مذاکرهکنندگان هم با همهی وجود حمایت کردم، الان هم حمایت میکنم. از
رسیدن به یک توافقی که منافع ملّت ایران را تأمین کند و عزّت ملّت ایران را حفظ کند، صددرصد من حمایت میکنم و استقبال میکنم؛ این را همه بدانند.
مسئولین باید بیایند مردم را و
بخصوص نخبگان را از جزئیّات و واقعیّات مطّلع کنند؛ ما چیز محرمانه نداریم،
چیز مخفی نداریم. این مصداق همدلی با مردم است؛
همدلی لازم است؛ همدلی را باید بهوجود آورد؛ همدلی را باید رشد داد. این
توصیهی من به همه است. الان فرصت خوبی است برای همدلی؛ یک عدّهای
مخالفند، یک عدّهای اعتراض دارند؛ خیلی خب، مسئولین ما که مردمان صادقی
هستند، مردمان علاقهمند به منافع ملّیاند، بسیار خب، یک جمعی از مخالفین
را ــ از آن افرادی را که شاخصند ــ دعوت کنند، حرفهای آنها را بشنوند؛ ای
بسا در حرفهای آنها یک نکتهای باشد که این نکته را اگر رعایت کنند، کارشان
بهتر پیش برود؛ اگر چنانچه نکتهای هم نبود، آنها را قانع کنند؛ این میشود
همدلی؛ این میشود یکسانسازی دلها و احساسها، و به تبع آن عملها. به نظر
من بنشینند، بشنوند، بحث کنند.
اینکه بعضی از روشنفکرنماها قلم
بردارند و قلم بزنند که «آقا ما صنعت هستهای را میخواهیم چهکار کنیم» این
فریب است؛ این شبیه همان حرفی است که زمان قاجارها وقتی نفت کشف شده بود و
انگلیسها آمده بودند میخواستند نفت را ببرند، اینجا دولتمرد قاجاری میگفت
ما این مادّهی بدبوی عَفِن را میخواهیم چهکار کنیم، بگذارید بردارند
ببرند! این شبیه آن است.
اینکه حالا گفته بشود که جزئیّات این مذاکرات تحت نظر رهبری است، این حرف
دقیقی نیست؛
اگر
قرار باشد که لغو تحریمها باز متوقّف بشود بر یک فرایند دیگری، پس چرا ما
اصلا مذاکره کردیم؟ اصلا مذاکره و نشستن پشت میز مذاکره و بحث کردن و
بگومگو کردن برای چه بود؟ برای همین بود که تحریمها برداشته بشود؛ این را
باز بخواهند متوقّف کنند به یک چیز دیگری، اصلا قابل قبول نیست.
گاهی در تعبیرات آدم میشنود ــ من گله هم
کردم ــ از بعضی از دوستان که میگویند جامعهی بینالمللی! جامعهی
بینالمللی را آنها میگویند، جامعهی بینالمللیای در مقابل ما نیست؛ یک
آمریکا و سه کشور اروپایی؛ همین. آنهایی که در این مسئله دارند با ملّت
ایران لجبازی و کجتابی و بدعهدی و خباثت میکنند، یکی آمریکا است، یکی
[هم] سه کشور اروپایی؛ کس دیگری در مقابل ما نیست. همین دو سال، دو سال و
نیم قبل از این در همین شهر تهران، نمایندگان ارشد بیشتر از ۱۵۰ کشور
آمدند، حدود پنجاه رئیس کشور در تهران در جریان جنبش غیرمتعهّدها که در
تهران بود جمع شدند؛ مال دو سه سال پیش [است]، مال صد سال پیش که نیست؛ مال
همین تازه است؛ جامعهی بینالمللی اینها هستند. اینکه ما مدام بگوییم
«جامعهی بینالمللی باید اعتماد کند»، جامعهی بینالمللی کجا بود؟
جامعهی بینالمللی به ما کاملا هم اعتماد دارد؛ در همین کشورها هم خیلی از
ملّتهایشان، دولتهایشان را قبول ندارند.