بسمه تعالی
اگر به عنوان
مثال من بنده یک جلسه بیایم و یک یا دو جلسه نیایم٬ یک جلسه هم به دلایل واهی
تشکیل نشود غیر از اینکه در خودم و بقیه افراد گروه ایجاد بی انگیزه گی می کنم و
موجب ضرر رسیدن به مباحث جلسه می شوم و همچنین عزم خود و دیگران را دچار تزلزل می
کنم گمان نمی برم کار دیگری انجام بدهم.
اگر نمی توانیم
کاری را قبول کنیم ٬ همان اول بگوییم که من ضعیفم ٬ عزم راسخ ندارم و . . . و آن
کار یا مسئولیت را قبول نکنیم و اگر هم قبول می کنیم پس محکم بایستیم و تحت هر
شرایطی آن را انجام دهیم .
به نظر بنده
غیر از اینکه کسی به رفع حق الناسی پرداخته باشد٬ جسمش ناقص شده و یا از بین رفته
باشد هیچ دلیل دیگری نمی تواند برای انجام ندادن یک وظیفه در جبهه حق داشته باشد و
اگر این دلایل نباشد حتماً برویم بررسی کنیم و ببیند که آیا در عقایدمان استوار هستیم یا نه!
نکند که می خواهیم با غفلت٬ کاهلی٬ تنبلی و
سستی به دشمن
کمک کنیم و جزء منافقان و نامردان
روزگار باشیم.
باید کمی بیشتر
با خود فکر کنیم و وظایف خود را مورد بررسی قرار دهیم٬ در مورد شیوه ارتباط خود با
دوستان کمی بیشتر دقت کنیم و با مطالعه و تحقیق و تزکیه نفس خود را به ائمه نزدیک
تر کنیم.
به گونه ای با
گروه و زیر گروه خود رفتار کنیم که هم ما را دوست داشته باشند و هم اگر حرفی خوب٬
بجا و مطابق شریعت گفتیم آن را در موقع مناسب اجرا کنند٬ در رفتار خود ثبات داشته
باشیم و هر دفعه به گونه ای متفاوت برخورد نکنیم تا دیگر٬ کسی برای نظرات ما ارزش
قائل نباشد.
سعی کنیم راه و
روشی در رفتار برگیریم که در آن روابط دوستی قوی تر برقرار کنیم و یا حداقل در
باطن کدورتی از همدیگر نداشته باشیم و هر مسئله ای پیش می آید همان موقع و یا در
اولین فرصت آن را حل کنیم و برطرف سازیم.
سعی کنیم
همدیگر را امر به معروف و نهی از منکر کنیم و بدانیم که آیا این مسئله را باید در
جمع دوستان به او بگوییم و یا در پنهان و بدانیم هر حرفی را کجا بزنیم٬ به یکدیگر
احترام بگذاریم و شخصیت هم را در مقابل هم و در مقابل جمع خٌرد نکنیم و از بین
نبریم٬ جای مزاح کردن را بدانیم و آن را در موقعی به کار نبریم که باعث از بین
رفتن حریم ها و حد و مرزها شود.
انشاءالله
بتوانیم با دست در دست هم قرار دادن و و محکم کردن عقاید دینی و روابط بین یکدیگر جامعه ای منسجم داشته باشیم به گونه ای که هیچ نیرویی نتواند آن را متلاشی کند و با
کمک پروردگار و ائمه علیه السلام و اولیای خداوند قله های پیروزی را در این جبهه حق
یک به یک فتح کرده و با سرعت به جلو پیش برویم و بتوانیم وظایف خود را به درستی
انجام داده و کوتاهی نکنیم٬ تا بتوانیم سربلند از آزمایشهای الهی بیرون آمده و در
سرای باقی همنشین با اولیای الهی باشیم٬انشاءالله.
پایان
اصل این نوشتار مربوط به تاریخ: ۲/۷/۱۳۸۹ است که با کمی حذف و اضافات و ویرایش بر روی وبلاگ قرار دادم.