تولد

اگر ما برای صدور مفاهیم انقلاب، همین جزوه‌ها و کتابها را منتشر بکنیم، کار کمی نکرده‌ایم؛ کار زیادی انجام گرفته است. "امام خامنه ای"

تولد

اگر ما برای صدور مفاهیم انقلاب، همین جزوه‌ها و کتابها را منتشر بکنیم، کار کمی نکرده‌ایم؛ کار زیادی انجام گرفته است. "امام خامنه ای"

شریعت شناسی(2) / منظور از شریعت بشری اعتباری

tavalod.blog.ir | دوشنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۱، ۱۲:۴۲ ب.ظ | ۰ نظر


بسم الله الرحمن الرحیم



علامه بزرگوار علامه طباطبایی در فصل اول رساله الولایه به تعریف امور حقیقی و امور اعتباری می پردازند:

"می گوییم: همانا وجودات از یک نظر به دو قسم تقسیم می شوند؛ زیرا هر معنایی که ما آن را ادراک می کنیم، یا برای آن ادراک ، واقع و مصداق خارجی وجود دارد- چه ادراک کننده ای باشد یا نباشد- مانند جواهر خارجی از قبیل جماد و نبات و حیوان و امثال اینها؛ یا برای آن ادراک، واقع و مطابق و مابازاء در خارج وجود ندارد(یعنی اگر این ادراک ما نباشد ، آن نیز وجود نخواهد داشت) مثل«مالکیت»؛ زیرا چیزی از مالکیت، غیر از مملوک- مثل زمین- وخود مالک- مثلاً انسان-در خارج نمی یابیم تا به آن «مالکیت» اطلاق کنیم؛ بلکه مالکیت معنایی است که وجودش استوار به ادراک است و اگر آن ادراک و اعتبار نباشد، نه ملکی وجود دارد و نه مالکی و نه مملوکی؛ بلکه فقط انسان می ماند و زمین.

قسم اول این ادراکات،«حقیقت» و قسم دوم،«اعتبار» نام گرفته است...

پس هنگامی که ما خوب بررسی و تامل می کنیم به این مطلب دست می یابیم که قسمی از معانی مربوط به انسان و ارتباط هایی که بین خود این معانی وجود دارد، اموری اعتباری و وهمی هستند؛ مثل مالکیت و اختصاصات آن و ریاست و معاشرت و مسائل مربوط به آن و اموری از این قبیل.

این احساس نیاز در انسان برای رفع احتیاجات اولیه خود در زندگی اجتماعی خود در زندگی اجتماعی  و مدنیّت و نیز برای جلب خیر و سود و دفع شر و ضرر، اعتبارات را به وجود آورده است....

انسان بر حسب ظاهر، با یک نظام قراردادی و اعتباری زندگی می کند ولی بر حسب باطن و حقیقت امر، در یک نظام طبیعی و تکوینی به سر می برد؛پس این(نکته بسیار مهم) را خوب دریاب و درک کن."

علامه در ادامه بحث به وجود باطن بر ظاهر دین اشاره می کنند و با بیان دلائل قرآنی و روایی در اثبات وجود باطن برای ظاهر دین بحث را کامل می کنند. مثلاً با استفاده از آیه 7 سوره روم، آیه 29-30 سوره نجم و ...

و در نهایت اثبات می کنند که اسرار و حقایقی در باطن احکام الهی و ادیان آسمانی نهفته است؛ در فصل های بعد این کتاب به ابعاد بیشتری از این موضوع می پردازند که فعلاً مورد بحث ما نیست.

حال برداشت اینجانب از  توصیف اعتباری بودن  برای شریعت بشری در جزوه استاد این است که:

اعتباراتی که در شریعت بشری وضع می شوند قائل به ارتباط تنگاتنگ ظاهر با باطن نیستند و آنها را جدا از هم میدانند، بنابراین بدون در نظر گرفتن تکوین عالم، اعتبارهایی را پایه گذاری میکنند و اینگونه قواعد منفصل از هر حقیقتی هستند، چگونه می شود کسی تکوین عالم را در نظر نگیرد ولی بعد قائده ای را وضع کند که با باطن عالم هم سنخ باشد؟!

حال چون شریعت بشری فقط به دنبال وضع یک سری اعتبارات، صرفا برای رفاه و آسایش و ... است و اصلاً به دنبال این نیست که این اعتبارات آیا با باطن خودش و عالم هماهنگی دارد یا خیر و یا آیا این قواعد او را به هدفی که باید داشته باشد و ندارد ( هدف خلقت انسان: عبودیت، نزدیک شدن به خدا و ...)، نزدیک می کند یا خیر، به آن شریعت بشری اعتباری میگوییم .

شریعت بشری حول محور اعتباراتی که خود وضع کرده در حال گردش است و مثال این محور مثال گردبادی است که اجرام و انسان ها را در اطراف خود جمع می کند و سپس آنها را به اطراف پرتاب می کند و از بین می برد و نه مانند جویبارهایی که به رودخانه ها و سپس به دریا متصل می شوند.
والسلام

محمّد علی ابراهیمی
9بهمن 1391

  • tavalod.blog.ir

اعتبارات

شریعت

نظرات (۰)

هيچ نظري هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">