شریعت شناسی (1)
هو الحکیم
شریعت و تمدن
شریعت به دو نوع تقسیم می شود: 1- شریعت الهی 2- شریعت غیر الهی
شریعت الهی راه و روش زندگی بر اساس دستورات خداوند است و شریعت غیر الهی راه و روش زندگی ای است که حکم خدا در آن در نظر گرفته نشده است و انسان با اتکا به عقل بریده از وحی الهی برای خودش درست کرده، که حتماً هر جا دستورات الهی در نظر نگرفته شده باشد شیطان و راه و روش شیطانی در آن موضوع به طور کامل سیطره پیدا کرده است.
اندیشمندان غربی با بررسی دستوراتی که خداوند توسط انبیاء و اولیاء خود به انسان ها عرضه کرده، متوجه نیاز های انسان شدند و سعی کردند که دستوراتی مشابه با دستورات خدا ولی با باطنی متفاوت و بر اساس تفکرات خودشان برای نیاز های انسان تعریف کنند.
آنها باید و نباید هایی را بر اساس روش الهی اما خلاف با آن را پی ریزی کردند، نفس انسان را به کامل در نظر گرفتند و فقط به دنبال این بودند که راه و روشی برای بیشتر لذت بردن انسان بر روی کره خاکی بدون در نظر گرفتن خدای واقعی ایجاد و تبیین کنند؛ آن ها هدف حقیقی حیات و خلقت انسان را فراموش کردند و همه چیز را به گونه ای تبیین کردن که گویا تنها نقش خداوند در این بین، آفریدن انسان بوده و بعد از خلق انسان دیگر به او کاری ندارد و انسان به هر گونه که خواست می تواند زندگی کند و راه و روشی را مطابق با سلیقه و نظر خود بر گزیند.
در واقع تمدن غرب با کپی برداری از دستورات الهی در تبیین زندگی و جا به جا کردن مفاهیم آن در مناسبات حتی در اصول و اخلاق و . . . ، شریعتی غیر الهی را بوجود آورد و آن را رشد داد، و اگر دانشمندانی چون کانت کتاب هایی با عنوان اخلاق و . . . می نویسند به همین منظور است.
آن ها برای دور کردن افراد از دستورات الهی ، قوانین و دستور العمل هایی را تدوین و تبیین کردند و تدریجاً آن ها را جایگزین دستور های خداوند کردند.
این تمدن به جای اینکه انسان ها را به سمت خدا(الله) پیش ببرد، به سمت نفسانیات می برد و رفته رفته منیت اشخاص را در جامعه بزرگ و بزرگ تر می کند و چون منیت اشخاص زیاد می شود دیگر حکومت های آن ها قادر به کنترل کردن جامعه نیستند، امنیت جوامع روز به روز کمتر می شود و و با طراحی و افزایش سیستم های امنیتی جدید در پی درمان آن هستند که این خیالی بیش نیست و باید برای درمان ریشه را خشکاند.
باید راه و روش و دستور العمل هایی را که فلاسفه و دانشمندان غربی را در حدود این چهارصد سال مورد بررسی قرار دهیم تا متوجه شویم که در این مسیر افراد هر روز از هدف اصلی شان و از خدا دور تر می شوند، به گونه ای که تمام ابعاد این قضیه برای مردم روشن شود.
باید بنیان این کار اعم از مطالعات و مباحثات را درست پایه گذاری کنیم و جایگاه همه چیز و تأثیرات ناشی از آن ها را در این تمدن متوجه شویم به گونه ای که حتی جایگاه یک عروسک و پیام و تأثیری را که القاء می کند بفهمیم.
باید نگاه جامع پیدا کنیم و در ابتدا بنیان مسائل را بشناسیم و بعد وارد مباحث جزئی تر شد تا متوجه عملکرد و تأثیر عملکردمان بشویم.
محمّد علی ابراهیمی 28 دیماه 1390