تولد

اگر ما برای صدور مفاهیم انقلاب، همین جزوه‌ها و کتابها را منتشر بکنیم، کار کمی نکرده‌ایم؛ کار زیادی انجام گرفته است. "امام خامنه ای"

تولد

اگر ما برای صدور مفاهیم انقلاب، همین جزوه‌ها و کتابها را منتشر بکنیم، کار کمی نکرده‌ایم؛ کار زیادی انجام گرفته است. "امام خامنه ای"

خوب است شما بدانید که در بعضى از بخشهاى بسیار حساس علمىِ کشور ما کارهایى شده که هنوز در دنیا صورت نگرفته است. در فناورى تولید سلولهاى بنیادى که بنده چند وقت پیش، از آن یاد کردم، یک مشت جوان مثل شماها که در تهران هستند، فعالیت مى‏کنند. اینها همت کردند و رفتند از دیگران یاد گرفتند؛ خودشان هم فکر کردند، سرمایه‏گذارىِ فکرى کردند و توانستند کلید تولید و انجماد و حفظ و کاشت سلولهاى بنیادى را به‏دست بیاورند. امروز اینها براى اولین بار در ایران سلولهاى بنیادىِ انسولین‏ساز را تولید کرده‏اند که در دنیا هنوز تولید نشده است. پس شاگردى کردن اولاً به معناى شاگرد ماندن نیست، که خیال کنیم همیشه ما باید شاگرد آنها بمانیم؛ نخیر، همت کنید؛ خواهید دید آنها مجبور مى‏شوند از شما یاد بگیرند. ثانیاً شاگردى کردن در علم، به معناى تقلید کردن در فرهنگ نیست؛ این نکته‏ى بسیار مهمى است. در زمان قاجاریه اولین‏بار نشانه‏ها و نمونه‏هاى فرهنگ غربى وارد کشور شد. ایرانى‏هاى اعیانِ دربارىِ آن روز که اولین قشرهایى بودند که با اروپایى‏ها ارتباط برقرار کردند، نخستین چیزى که یاد گرفتند، دانش نبود؛ عادات و رفتار و نحوه‏ى معاشرت آنها را یاد گرفتند. این خطِ اشتباه و خطا از همان‏جا ترسیم شد. عده‏یى فکر مى‏کنند چون غربى‏ها از لحاظ علمى بر ما برترى دارند، پس ما باید فرهنگ و عقاید و آداب معاشرت و آداب زندگى و روابط اجتماعى و سیاسى‏مان را از آنها یاد بگیریم؛ این اشتباه است. اگر استادى در کلاس به شما درس بدهد و خیلى هم استاد خوبى باشد و به او علاقه هم داشته باشید، آیا حتماً باید رنگ لباس خود را همان رنگى انتخاب کنید که او مى‏پسندد؟ اگر این استاد عادت بدى هم داشت، شما باید این عادت بد را از او یاد بگیرید؟ فرض کنید استاد وسط درس گفتن، دستش را در دماغش مى‏کند؛ شما علم را از او یاد بگیرید، چرا این کار را از او یاد مى‏گیرید؟ اروپایى‏ها کارهاى غلط و خطا و رفتارهاى زشت الى ماشاءاللَّه دارند؛ چرا باید این کارها را از آنها یاد بگیریم؟ آن مردِ مجذوبِ مفتونِ دانش غربى‏ها مى‏گفت: ما باید از فرق سر تا نوک پا غربى شویم. چرا؟ ما ایرانى هستیم و باید ایرانى بمانیم. ما مسلمانیم و باید مسلمان باشیم. آنها بیشتر از ما علم دارند؛ خوب، ما مى‏رویم علمشان را یاد مى‏گیریم؛ چرا باید عادات و فرهنگ و رفتار و آداب معاشرت آنها را یاد بگیریم؛ این چه منطق غلطى است؟ چون آنها به دلیلى باید چیزى به نام کراوات دور گردنشان ببندند - که البته ما نمى‏گوییم شما چرا کراوات مى‏بندید؛ کراوات مال آنهاست - آیا ما هم باید از آنها تقلید کنیم؟ منطق ما براى این‏کار چیست؟ چرا ما لباس و رفتار و آداب معاشرت و حرف زدن و حتّى لهجه‏ى آنها را تقلید کنیم؟ من گاهى مى‏بینم در تلویزیون گزارشگر ما از فلان نقطه‏ى دنیا دارد به زبان فارسى گزارش مى‏دهد و مطلب مربوط به ایران است؛ اما زبان فارسى را طورى حرف مى‏زند مثل این‏که یک انگلیسى دارد به زبان فارسى حرف مى‏زند! این، ضعف نفس و احساس حقارت است؛ چرا من باید به‏خاطر ایرانى بودنم احساس حقارت کنم؟ من به زبانِ خودم افتخار مى‏کنم؛ من به فرهنگِ خودم افتخار مى‏کنم؛ من به وطن و کشور و گذشته‏ى خودم افتخار مى‏کنم؛ چرا باید از آنها تقلید کنم؟ براى تقلید از آنها دلیلى ندارم. علم آنها بیشتر است؛ خیلى خوب، ما علمشان را یاد مى‏گیریم و اگر هزینه‏یى هم داشته باشد، مى‏پردازیم. اینها هم اتفاقاً یاد گرفته‏اند که علم را باید با پول عوض کرد. امروز بیشترین چیزى که براى غربى‏ها مطرح است، پول است. در اسلام این‏طور نیست. در اسلام علم شرافت ذاتى دارد. از نظر آنها علم به عنوان قابل تبدیل بودن به پول ارزش دارد. علمى قیمت دارد که بشود با آن دلار یا پوند به‏دست آورد. ما از همین حالتِ آنها استفاده مى‏کنیم و علمشان را از آنها مى‏خریم؛ هزینه‏اش را مى‏پردازیم؛ اما از کسى تقلید نمى‏کنیم و نباید هم بکنیم. این حرفِ من با شما جوانان است. البته گفتن این حرفها آسان است، اما عمل کردنش به این آسانى نیست؛ دشوارى کار ما این است.

  • tavalod.blog.ir

فرهنگ

علم

نظرات (۰)

هيچ نظري هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">